روانشناس خوب

روانشناس خوب

روانشناس خوب

روانشناس خوب

  • ۰
  • ۰

دزدی کودک اتفاق خطرناکی است؟ یا فقط کودک توان درک مالکیت خود و دیگران را ندارد؟

در این نوشته به شما آموزش داده می شود که چگونه مشکل را حل کنید.

به عنوان والدین ممکن است بارها با این مساله مواجه شده باشید که فرزندتان وسیله ای را بدون اجازه بر دارد و بعد در مورد آن اظهار بی اطلاعی کند.

به مثال زیر توجه کنید:

” فرزندم پول برادرش رو برمیداره میذاره توی کیفش و بعد قایم میکنه که نتونه ازش بگیره. گاهی اوقات وازم آرایش من یا کسی دیگه رو برمی داره و نمیگه که برداشته و یا طلا یا انگشتری رو  بر میداره و میذاره توی کیفش و بعدا خودم اون رو  پیدا میکنم . این وضعیت خیلی مرا نگران کرده و نمیدانم باید چکار کنم؟”

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با روش هایی آشنا کنیم که به مشکل کنونی تان پایان می دهد.
دزدی در کودکان و مفهوم مالکیت

برداشتن وسایل دیگران که گاهی از آن به عنوان دزدی نیز یاد می شود، ممکن است در هر سنی رخ دهد، اما معنای این عمل به اقتضای سن و شرایط افراد متفاوت است.

به عنوان مثال در سنین خردسالی، ممکن است انگیزه ی کودک از برداشتن وسایل دیگران،  این باشد که حس کنجکاوی اش را ارضا کند و ازداشتن چیزی لذت ببرد.

بچه ها معمولاً تلاش می کنند تا به وسایلی که والدین استفاده از آن را منع کرده اند یا متعلق به دوستان شان است دست یابند و از این کار خوشحال می شوند.

کودکان کم سن و سال که هنوز به مدرسه نمی روند اغلب بدون آن که ارزش مادی اشیا را درک کنند، دست به این کار می زنند.
دزدی کودک یا عدم درک مالکیت

آن ها حتی گاه از این که برداشتن چیزی بدون پرداخت پول یا اجازه از صاحب آن اشتباه است بی اطلاع اند.

در شرایط مشابه، اگر فرد دیگری لوازم کودک را بدون اجازه بردارد، او بسیار ناراحت خواهد شد اما مفهوم مالکیت در مورد دیگران را هنوز درک نکرده است.

علاوه بر این، دلایل دیگری از جمله داشتن استرس در خانواده، خشم و یا انگیزه ی آزار رساندن به دیگران نیز در برداشتن وسایل بدون کسب اجازه از مالک آن موثر است.

بهترین روش برخورد با کودکی که وسایل دیگران را بر می دارد چیست؟

    تا حد ممکن از دزدی کودک یشگیری کنید.

بهترین راه آن است که از وقوع چنین رفتارهایی پیشگیری کنید. برا این منظور لازم است تا مفهوم مالکیت را به او آموزش دهید. مثلاً به او بگویید که باید برای برداشتن وسایل دیگران، اول اجازه بگیرد.

در صورت عمل به این رفتار برای او تشویق هایی در نظر بگیرید.

    مراقب برخورد اول تان باشید

برخورد والدین در مقابل مشاهده نخستین بار از انجام این رفتار بسیار حائز اهمیت است.

وقتی برای اولین بار از این عمل کودک اطلاع می یابید باید تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ و از کاربرد واژه هایی مثل “دزد” و “دزدی کردن” خودداری کنید.

رفتارهای خشن و بسیار تند با کودک زمینه را برای ایجاد مشکلاتی دیگر از جمله دروغ گویی فراهم می سازد.

این در حالی است که کودک بدون داتشن درکی از مفهوم دزدی دست به این کار زده است.

منبع : دزدی کودک

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از فایل را دانلود نمایید.

اگر شما یکی از آن دسته از افرادی هستید که پیش از هر مراسم نگران و مضطرب هستند، بهتر است بدانید چگونه قبل از عروسی خود با آن برخورد کنید.

ازدواج را یکی از موضوعاتی است که همیشه با استرس همراه است، به طوری که در لیست روانشناسان یکی از موضوعات هفتم یا هشتم است که استرس شدید دارد.

استرس را نمی توان به طور کامل از بین برد، اما می توان با استفاده از تکنیک های آرام سازی متعادل و یا به حداقل رساند.

دکتر محمدی تنها بخشی از اختلال اضطراب پیش از ازدواج را به عنوان یک حادثه طبیعی به عنوان یک نگرانی در مورد چگونگی جشن مراسم اختتامیه در نظر می گیرد.

استفاده از جوشانده ها مانند گل های گیاهی، گل بابونه،

رفتن به استخر و شنا و سونا،

صحبت کردن با دوستانی که ازدواج کرده اند.

و یا حتی مشاوره هایی را برای کاهش استرس و نگرانی های قبل از ازدواج در نظر می گیرند.

اما گاهی اوقات تنش ها بیش از آن است که با این پیشنهادها کنترل شود و وقت آن است که به مدت طولانی قبل از مراسم عروسی آغاز شود.

توصیه روانشناس به عروس و دامادها، یادگیری تکنیک های آرامش در برخی از زمان ها قبل از عروسی و در طول روزهای پیش از مراسم و جشن ها است.

او می گوید: تجربیات عروسی یا عروس بی وقفه است و این باعث ایجاد بیشتر تنش ها می شود.

راه جادویی مبارزه با اضطراب پیش از ازدواج و عروسی

افرادی که احتمال کمتری در اجتماعات بزرگ دارند و روابط اجتماعی کمتری دارند ممکن است نگرانی بیشتری در مورد دیدار مهمانان در شب عروسی خود داشته باشند.
 این افراد نیاز به مشاوره برای درمان استرس دارند.

دکتر محمدی گفت که نگرانی ها عادی هستند؛ اما اگر ناراحتی های شدید داشته باشند، ریشه های آنها باید شناسایی شود.

توصیه به ریشه کن کردن و درمان مهم است.

گاهی اوقات ممکن است لازم باشد از داروهای موقت استفاده کنید که می توانند با معرفی روانپزشک تجویز شوند.

ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات زندگی هر جوان است و ترس و اضطراب  کاملا طبیعی است.

اکثر جوانان اغلب فکر می کنند که ممکن است ازدواج نکرده باشند یا اینکه بعد از ازدواجشان از آنها متاسف خواهند بود، از اینکه ممکن است از طرف دیگری قضاوت شوند و تصمیمی بگیرند که آینده خود را خراب کنند.

در مورد راه جادویی مبارزه با اضطراب پیش از ازدواج و عروسی بیشتر بدانید.

اگر همچنان از این موارد می ترسید، سعی کنید با نگرانی های خود کنار بیایید:

علت ترس را شناسایی کنید

بسیاری از مردم خودشان از ازدواج نمی ترسند، اما در حوادث و احتمالاتی که ممکن است در وقوع آن ها بسیار کم باشد، ترس و اضطراب زیادی دارند.

پیدا کردن عواملی که در اجتناب از ازدواج دخالت دارند مهم است.

دقیقا به آنچه که از آن می ترسید ؛ با نگاهی به گذشته، شرایط زندگی، باورهای شما، شما قادر به یافتن علت اصلی مشکل خود خواهید بود.

پس از پیدا کردن عوامل صحیح و نادرست، آنها را بر اساس تفکر خود مطرح کنید و نتیجه را در بولتن برای خود بنویسید.

آیا عوامل موثر بر ترس از ازدواج واقعا غیر قابل تحمل هستند یا آیا می توانند حل شوند؟

پس از ازدواج در زندگی خود چه تغییراتی می کنید؟

بهتر است همه صحنه هایی که باعث ترس شما و بدترین تصویر ذهنی می شود که باعث می شود شما از ازدواج خارج شوید را تصور کنید ، سپس فکر کنید که چگونه می توانید ان ها را برطرف کنید و موقعیت را بهبود بخشید.
برای زندگی خود برنامه ریزی کنید

مشاغل خود و زندگی آینده خود را قبل از ازدواج شناسایی کنید.

چقدر می خواهید کسی را در اتاق خود بپذیرید؟

چطور دوست دارید؟

چه کسی مسئول تامین مالی زندگی خانوادگی شما خواهد بود؟

آیا میخواهید استخدام شوید؟

کجا زندگی می کنید چه کسانی مسئول آینده زندگی و آینده شما هستند؟
 با همسرتان احساس ناراحتی می کنید؟

پس از پیدا کردن پاسخ به پرسش ها و شناسایی زندگی آینده، می توانید با حریف خود با چشم انداز زندگی مشترک مواجه شوید، اگر چه ممکن است کمی دشوار باشد که افکار و سوالات خود را بالا ببرید اما می دانید که اهمیت موضوع زیاد است.

شما باید همه چیز را درباره خودتان و برنامه زندگی خود با کسی که می خواهد با او زندگی کند، به اشتراک بگذارید.

بدون تردید، مرحله جستجو و پاسخ دادن به شما نزدیک تر می شود و گاهی حتی شما را با مشکلات تان آشنا می کند.

منبع : اضطراب قبل عروسی

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

هوش در طول تاریخ روانشناسی موضوعی مهم و بحث برانگیز بوده است.

با وجود علاقه قابل توجه به موضوع، هنوز اختلاف نظر قابل توجهی در مورد مؤلفه های تشکیل دهنده آن وجود دارد.

علاوه بر سؤالاتی که دقیقاً در مورد چگونگی تعریف آن وجود دارد، امروز بحث درباره اینکه آیا اندازه گیری های دقیق حتی ممکن است هنوز در حال بحث و تحقیق هستن.

در نقاط مختلف در طول تاریخ اخیر، محققان تعاریف متفاوتی از هوش ارائه دادن. در حالی که این تعاریف از یک نظریه پردازبه دیگری متفاوت است.

هوش شامل برخی توانایی های ذهنی مختلف از جمله منطق ، استدلال ، حل مسئله و برنامه ریزی است.

این موضوع یکی از بزرگ ترین و سنگین ترین تحقیقات است، همچنین یکی از مباحثی است که بیشترین بحث و جدال را ایجاد کرده است .

در حالی که روانشناسان غالباً درمورد تعریف و علل هوش اختلاف نظر دارن، تحقیقات در مورد آن در بسیاری از زمینه ها نقش بسزایی دارد. همچون هوش مصنوعی.
هوش چیست؟ روانشناسان چگونه هوش را تعریف می کنند؟هوش چیست؟ روانشناسان چگونه آن را تعریف می کنند؟
هوش دقیقاً چیست؟

 در حالی که هوش یکی از موضوعات مورد بحث در روانشناسی است ، هیچ تعریف استاندارد از آنچه دقیقاً هوش را تشکیل می دهد وجود نداره.

 برخی محققان اظهار داشته اند که یک توانایی واحد و کلی است، در حالی که برخی دیگر معتقدند که هوش شامل طیف وسیعی از مهارت ها  و استعدادها است.

می تواند شامل برخی توانایی های ذهنی مختلف از جمله منطق، استدلال، حل مسئله و برنامه ریزی است.

در حالی که این موضوع یکی از بزرگترین و سنگین ترین تحقیقات است، همچنین یکی از مباحثی است که بیشترین بحث و جدال را ایجاد می کند.

به منظور به دست آوردن درک عمیق تر از هوش و آزمایش هایی که درتلاش برای سنجش این مفهوم انجام شده است ، شناخت تاریخچه آزمایش هوش، تحقیقات علمی انجام شده و یافته های پدید آمده حائز اهمیت است.
 مفهوم هوش چگونه توسعه یافت؟

اصطلاح “هوشیار اطلاعاتی” یا ضریب هوشی (IQ) برای اولین بار در اوایل قرن بیستم توسط یک روانشناس آلمانی به نام ویلیام استرن ابداع شده است.

روانشناس آلفرد بینت اولین آزمایش های اطلاعاتی را برای کمک به دولت فرانسه برای شناسایی دانش آموزان مدرسه ای که به کمک های اضافی دانشگاهی نیاز داشتند، انجام داد.

بینت اولین کسی بود که مفهوم سن ذهنی یا مجموعه ای از توانایی هایی را که کودکان در سن خاصی از آن برخوردار هستند، معرفی کرد.
چگونه ارزیابی می شود؟

پسر چهار و نیم ساله با پدرش روی مبل نشسته بودن که پدر با صدای بلند، داستانی جدید را برای پسرش شروع کرد به خوندن.
اصول متقاعد سازی دیگران از طریق 9 تکنیک روانشناسی

پدر صفحه را برای ادامه خواندن داستان چرخاند، اما قبل از شروع، پسر با صدای بلند میگه، “صبر کن ، بابا!” او به صفحه جدید اشاره می کنه و با صدای بلند شروع به خوندن میکنه، “برو، اسب ، برو! ”

پدربا تعجب به پسرش نگاه می کنه.” پسرم تو تونستی بخونی؟ “بله بابا!” و او به کلمات اشاره می کنه و دوباره می خونه، “برو، اسب، برو! “

این پدر به فرزندش آموزش نمیداد که بخونه، حتی اگر کودک دائم در مورد نامه ها، کلمات و نمادهایی که همه جا می دید، سؤال می کرد.

پدر در مورد اینکه چه چیزی، ممکن است وجود داشته باشه تا پسرش این همه سوال براش به وجود بیاد، بسیار تعجب کرد و تصمیم گرفت یک آزمایش را امتحان کنه.

او یک برگه کاغذ خالی برداشت،و چندین کلمه ساده را در یک لیست نوشت:

مادر ، پدر، سگ، پرنده، تختخواب، کامیون، ماشین، درخت.

او لیست را جلوی پسرش گذاشت و از او خواست که کلمات را بخونه. “مادر ، پدر، سگ، پرنده، تختخواب، کامیون، ماشین، درخت” ، پسرخواند و بعد با ذوق گفت :”آیا من این کار را کردم ، بابا؟” پدر هم با خوشحالی گفت : آره عزیزم تو این کار را کردی.

 مانند پدر در این مثال ، روانشناسان تعجب کرده اند که چه چیزی آن را تشکیل می دهد و چگونه می توان اندازه گیری کرد.

برای بررسی تاثیر بازی بر هوش کودکان می توانید این مقاله را مطالعه کنید.
طبقه بندی اطلاعات

هوش دقیقاً چیست؟ روشی که محققان مفهوم هوش را تعریف کردن  از زمان تولد روانشناسی بارها اصلاح شده است.

روانشناس انگلیس، چارلز اسپیرمن معتقد بود که آن از یک عامل کلی به نام g تشکیل شده است که می تواند در بین افراد اندازه گیری و مقایسه شود.

اسپیرمن بر مشترکات میان توانایی های مختلف فکری متمرکز شد و آنچه را که منحصر به فرد است، تأکید کرد.

با این وجود مدتها قبل از پیشرفت روانشناسی مدرن، فیلسوفان باستان مانند ارسطو دیدگاه مشابهی داشتند.

منبع :هوش

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰
 

آیا افرادی که ولخرج هستند می توانند با فردی خسیس ازدواج کند؟

آیا باید دو زوج اهل تفریح باشند؟

آیا فردی که نیاز به قدرت دارد می تواند با فردی که قدرت طلب نیست ازدواج کند؟

مشاهده ویدیو دکتر اسبقی

منبع : خساست

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

وگان یک نوع سبک گیاه خواری سخت گیرانه ای می باشد که در آن به هیچ وجه از محصولات لبنی یا حیوانی استفاده نمی شود

وگانیسم[۱] یک حالتی از گیاه خواری[۲] می باشد که شامل خوردن غذاهای گیاهی و عدم مصرف محصولات حیوانی می باشد.

افراد وگان علاوه بر اینکه از مصرف گوشت اجتناب می کنند، همچنین از مصرف محصولات لبنی یا تخم مرغ ها یا عسل هم پرهیز می کنند.

چرا که معتقدند مصرف این محصولات یک رفتار بیرحمانه ای است که به محدود شدن این حیوانات، استثمار کردن آنها و در نهایت مرگ آنها منجر می شود.

همچنین این دلیل باعث شده است که افراد وگان تا حد ممکن از پوشیدن لباس های چرم، پشمی یا ابریشمی یا استفاده از وسایل آرایشی یا سایر محصولاتی که شامل عناصر به دست آمده از حیوانات می باشند، اجتناب کنند.

وگانیسم از یک فلسفه ای پیروی می کند که نظریه کالا بودن موجودات زنده را رد می کند (در واقع حیوانات را به عنوان یک کالای قابل بهره برداری و قابل استفاده در نظر نمی گیرد، بلکه به عنوان یک سری موجودات زنده ای در نظر می گیرد که حق زندگی کردن دارند).

در صورتیکه شما از قبل و از نظر اخلاقی یک وگان باشید، یا یک سری نکاتی را در مورد مزایای سلامتی یا بوم شناختی رژیم غذایی مبتنی بر گیاه شنیده باشید، شاید علاقمند شوید که این اخلاقیات را در ذهنیت خانواده تان هم ایجاد کنید.گیاه خواری

این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا این کار را به صورت مناسب تری انجام دهید.
مراحل:

۱٫ در صورتیکه با هیچ کسی رابطه بلندمدتی نداشته باشید، ازدواج کنید.

در رابطه با ایجاد وگانیسم در خانواده ای که تشکیل خواهید داد، با همسرتان صحبت کنید.

در صورتیکه همسرتان از قبل وگانیسم باشد، ایده شما را قبول خواهد کرد!

در صورتیکه همسرتان یک وگان نباشد، ممکن است که بحث و پیشرفت شما یک مقداری طول بکشد.

۲٫ با همسرتان بچه دار شوید.

بعد از داشتن یک بچه (یا چند بچه)، سعی کنید که غذاهای سالم زیادی بخورید؛ غذاهایی از قبیل سبزیجات، میوه ها، حبوبات، آجیل ها و تخمه ها، لوبیاها، عدس ها و محصولات سبوس دار.

همچنین در صورت نیاز می توانید از مکمل های دارای روغن های گیاهی و B – ۱۲ هم استفاده کنید.

(این نکته را به یاد داشته باشید که شیر سینه انسان یک وگان می باشد و برای رشد نوزاد در یک یا دو سال اول زندگی، ضروری است).

به مرور علاقه خانواده تان به این غذاهای سالم افزایش خواهد یافت و در مراحل بعدی سبک زندگی وگان و سالم خودتان را دوست خواهید داشت.

بعد از رسیدن بچه (های) تان به سن ۵ یا ۶ سالگی، در مورد دلایل خودتان در رابطه با اینکه فقط غذاهای گیاهی مصرف می کنید، بیشتر با آنها صحبت کنید.

به آنها توضیح دهید که شما برای حفاظت از حیوانات موجود در کره زمین از این غذاها استفاده می کنید.

چرا که قبل از مصرف شدن غذاهای حیوانی، آنها در کشتارگاه ها کشته می شوند و محصولات گوشتی و محصولات جانبی بسته بنده می شوند و توسط کامیون ها انتقال می یابند و رانندگان آنها را به مغاز ها می آورند و در آنجا فروخته می شوند و بعدا پخته می شوند و مصرف می شوند.

همچنین در رابطه با ظلمی که در مورد حیوانات صورت می گیرد و اینکه آنها هم همانند ما احساس درد می کنند، یک توضیح مختصری بیان کنید و بگویید که به همین دلیل شما یک خانواده وگان هستید.

منبع : گیاه خواری

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

امروزه متخصصان سلامت روان و تربیت کودک معتقدند دوران حکومت استبدادی والدین بر کودکان به سررسیده است و متخصصانی از قبیل آلفرد آدلر و درایکورس مصرانه توصیه می‌کنند تا والدین روش‌های دموکراتیک و مبتنی بر برابری را جایگزین روش های سنتی تربیت فرزند کنند.

اغلب والدین نگران دریافته‌اند که دیگر آمیختن عشق و محبت با روش سنتی تربیت کودک کار ساز نیست و گویا لازم است مهارت‌های جدید مبتنی شیوه‌های دموکراتیک تربتی را بیاموزند.

به عنوان والدین علاقمند به یادگیری و نیازمند کمک تخصصی شاید با این سوال مواجه شوید که برای یادگیری شیوه های جدید فرزند پروری دقیقا بایستی از کجا شروع کنم؟ و یا چگونه رفتار کنم؟

در ادامه خلاصه ای از مهم ترین راهبردهای تربیتی اخیر روانشناسی کودک را با شما در میان خواهم گذاشت. با یادگیری و کاربرد این روش ها می توان گفت شما والدینی مجهز به جدیدترین ایدئولوژی روز و توانا در مدیریت ارتباط خود با فرزندتان هستید.
چرا تشویق ها، محبت ها و حتی بدترین تنبیه های مان به نتیجه نمی رسد؟

مادر از اینکه همه‌چیز آرام بود متعجب شد و تصمیم گرفت سروگوشی آب دهد. او دید که علی دو سال و نیمه دوباره در حال چپاندن دستمال توالت در سیفون دستشویی است.

علی به خاطر این کار چندین بار کتک‌خورده بود. مادر با عصبانیت فریاد زد: ” چند بار باید به خاطر این کار تنبیه شوی؟ “

مادر دست علی را به‌زور کشید و او را تنبیه کرد. در بعدازظهر همان روز پدر که متوجه شد باز هم دستشویی گرفته است، علی را به طرز بدی تنبیه کرد.

به‌راستی چرا علی بعد از چندین بار کتک خوردن، بازهم به کار خود ادامه می‌دهد؟ اگر قرار بود که تنبیه، او را از کارش بازدارد، یک‌بار کتک زدن نتیجه می‌داد! پس مشکل چیست؟؟

باید گفت، امروزه ساختار کلی اجتماع تا حد زیادی تغییر کرده است. کودکان دارای موقعیتی برابر با بزرگ‌سالان شده‌اند و ما دیگر موقعیت برتری نسبت به آن‌ها نداریم.

در این عصر لازم است بپذیریم که تلاش برای اعمال اراده‌ی مان بر کودکان بی‌فایده است و تنبیه به هر میزانی که باشد، فرمان ‌برداری دیرپایی را به ارمغان نخواهد داشت.

 کودکان امروزی تمایل دارند تا در برابر تنبیه، از حقوق خود دفاع کنند. استفاده از تنبیه، فقط به کودک کمک می‌کند تا قدرت بیشتری برای مقاومت و نافرمانی به دست آورد. حتی علی کوچولو با این سن کم هم‌اینک راه وحشتناک نافرمانی و مقاومت را شروع کرده است.
با رفتارهای فاجعه آمیز کودک چگونه برخورد کنیم؟

در اینجا سؤالی که مطرح می‌شود آن است که در قبال رفتارهای عصبانیت زای کودکان، چگونه باید برخورد کرد تا اثرات مخرب تنبیه را در پی نداشته باشد؟

تنبیه یا شیوه‌ی استبدادی ” از من اطاعت کنید “، باید به‌وسیله‌ی احترام دوجانبه و مشارکت جایگزین شود. هرچند کودکان در موقعیت پایین‌تر از ما قرار ندارند اما آموزش ندیده و بی تجربه‌اند و به رهبری ما نیاز دارند.

 رهبر خوب پیروانش را به سمت اقدامات مناسب برمی‌انگیزد. بنابراین این کار باید به عهده‌ی والدین باشد. کودکان به راهنمایی‌های ما احتیاج دارند و اگر به احترام و حقوق آن‌ها پایبند باشیم، رهبری ما را خواهند پذیرفت.

در این زمینه ما باید به این مسئله توجه داشته باشیم که بدون نشان دادن بی‌احترامی  به کودک یا به خودمان، موقعیت‌های یادگیری را مهیا کنیم  و لازم است تا همه‌ی این‌ها را بدون نمایش قدرت انجام دهیم، چراکه قدرت موجب طغیان شده و هدف تربیت کودک را باشکست مواجه می‌کند.

  در مسیر اجرای این روش ممکن است کودکان با رفتارهای خود بارها والدین را به ستوه‌آورند و برای تنبیه ، تحریک کنند. اما آنچه مهم است این است که اگر ما کودک را تنبیه کنیم در دام اهداف او می‌افتیم.

زیرا هدف کودک از رفتارهایش آن است که ما را در جنگ قدرت درگیر نماید و ثابت کند که بچه‌ی بدی است. بنابراین لازم است تا همچنان به راه خود ادامه دهیم و بدون درگیر شدن در اهداف کودک، مسیر تربیتی مورد نظر خود را ادامه دهیم.

نوجوانان 13 سالگی تا 15 سالگی دارید؟ یا نزدیکان شما با چالش 13 تا 15 سالگی نوجوانی روبرو شده اند؟
آیا کار خوب کودک نیاز به پاداش و جایزه دارد؟

تعدادی از والدین، از تنبیه فرزندان خود اجتناب می‌کنند اما در ازای رفتارهای خوب کودک، به او پاداش می‌دهند. باید گفت روش پاداش دادن به کودک در ازای رفتارهای خوبش نیز می‌تواند به‌اندازه‌ی روش تنبیه مخرب باشد.

 در این روش نیز بی‌احترامی به چشم می‌خورد. ما به زیردستان خودمان در ازای انجام کاری پاداش می‌دهیم. درحالی‌که در روش احترام متقابل که روش پیشنهادی ماست، هر کاری به این دلیل انجام می‌شود که  نیاز به انجام دادن آن است بنابراین نیازی به دریافت پاداش در قبال انجام آن نیست.

چرا باید به کودکان در ازای کار منزل یا انجام تکالیف شان، پاداش داده شود؟ آن‌ها در خانه زندگی می‌کنند، غذا می‌خورند، برای آن‌ها پوشاک خریده می‌شود و در منافع سهیم‌اند.

اگر آن‌ها برابرند و خودشان هم‌ چنین ادعایی دارند، ملزم به سهیم شدن در کارها نیز هستند.

منبع :تربیت کودک

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

 اگر شما برنامه ای برای مراجعه به پزشک برای تشخیص افسردگی دارید، در اینجا انواع تست هایی که پزشک برای تشخیص افسردگی از شما می گیرد معرفی شده اند. نخست، در نظر داشته باشید هر تستی، تست افسردگی نمی باشد. برخی از تست ها برای تشخیص افسردگی بالینی به کار برده نمی شوند بلکه برای رد سایر مشکلات پزشکی است که ممکن است با افسردگی علائم مشابهی را داشته باشند.

در بیشتر موارد، پزشک آزمایش فیزیکی انجام می دهد و یک سری آزمایشهای آزمایشگاهی برای اطمینان حاصل کردن از این که این علائم مربوط به بیماری تیروئید، کمبود ویتامین D، یا مشکل پزشکی دیگری نباشد، را انجام می دهد. اگر علائم که شما دارا می باشید مربوط به بیماری فیزیکی باشد با درمان این بیماری ها علائم افسردگی کاهش خواهد یافت.
تشخیص افسردگی و معاینات جسمی

باز هم هدف از انجام معاینات جسمی برای رد علل فیزیکی افسردگی می باشد. زمانی که معاینات فیزیکی صورت می گیرد، تمرکز پزشک بیشتر بر روی سیستم عصبی و غدد درون ریز خواهد بود. پزشک سعی خواهد کرد هرگونه مسئله ای را که به بهداشت و سلامت جسمی مربوط می شود را نسبت به علائم افسردگی بالینی شناسایی کند.

به عنوان مثال، کم کاری تیروئید- ناشی از غده ی تیروئید- شایع ترین مشکل پزشکی است که با علائم افسردگی در ارتباط می باشد. دیگر علائم مربوط به اختلالات غدد درون ریز که منجر به افسردگی می شود شامل پرکاری تیروئید- ناشی از تیروئید پرکار- و بیماری کوشینگ- یک اختلال مرتبط با غده ی آدرنال است.

بسیاری از بیماری های سیستم عصبی مرکزی نیز می تواند منجر به افسردگی شود. برای مثال، افسردگی امکان دارد با یکی از شرایط زیر همراه باشد:

    غده های سیستم عصبی مرکزی
    ضربه به سر
    انسداد بافت ها
    ضربه
    سیفلیس
    سرطان های متعدد (مانند سرطان لوزالمعده، پرستات و سرطان پستان)

مصرف داروهای کورتیکواستروئیدی مانند پردنیزون، که افراد مبتلا به بیماری هایی مانند آرتریت روماتوئید یا آسم از آن استفاده می کنند نیز با ایجاد افسردگی در ارتباط است. داروهای دیگری مانند مصرف خودسرانه استروئیدها و آمفتامین ها و داروهای کاهش دهنده ی اشتها نیز ممکن است منجر به افسردگی شوند.
تشخیص افسردگی و تست های آزمایشگاهی

پزشک می تواند با پرسیدن سوالات خاصی از شما و انجام تست های آزمایشگاهی افسردگی را تشخیص دهد. پزشک ممکن است به هر حال یک سری آزمایش ها را بر روی شما انجام دهد تا این علائم مربوط به مشکلات دیگری نباشد. پزشک ممکن است برای شما آزمایش خون بنویسد و یک سری علائم که مربوط به مشکلات جسمی می شود را در برگه ی آزمایش شما تیک بزند.

پزشک آزمایش خون را برای اطمینان حاصل کردن از اینکه مشکل شما مربوط به کم خونی یا مشکل تیروئید یا هورمون های دیگر، کمبود کلسیم و ویتامین D در بدن شما نباشد را انجام می دهد.
آزمایش های تشخیص افسردگی

امکان دارد پزشک آزمایشهای دیگری را بر روی شما انجام دهد که بخشی از معاینات فیزیکی اولیه می باشند. در میان آنها پزشک برای بررسی الکترولیت ها، عملکرد کبد، غربالگری سم شناسی، و عملکرد کلیه برای شما آزمایش خون تجویز کند. به دلیل اینکه کبد و کلیه مسئول دفع سمومی هستند که به وسیله ی مصرف داروهای ضد افسردگی وارد بدن می شوند اگر هریک از این ارگان های بدن دچار مشکل شوند سموم در بدن انباشته شده و برای شخص مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.

آزمایش های دیگر شامل:

    سی تی اسکن یا ام آر آی برای اطمینان حاصل کردن از این مسئله که فرد مبتلا به بیماری های دیگری مانند تومور مغزی نباشد
    نوار قلب (ECG) برای تشخیص بیماری های قلبی
    الکتروانسفالوگرام (EEG) ثبت فعالیت های الکتریکی مغز

آزمایشهای غربالگری افسردگی

پس صحبت کردن در مورد خلق و خوی شما و راه ها و روش هایی که بر روی زندگی شما تاثیر گذاشته اند، پزشک ممکن است از شما سوالاتی را بپرسد که به طور خاص برای غربالگری افسردگی از آنها استفاده می شود. به یاد داشته باشید که این هر سوال و پرسشی که پزشک از شما می پرسد امکان دارد که برای تشخیص بیماری افسردگی باشد. این آزمایش ها، به هر حال، به پزشک شما بینش بهتری برای تشخیص خلق شما خواهد داد. و پزشک می تواند با استفاده از آنها با اطمینان بیشتری بیماری شما را تشخیص دهد.

یک نمونه از ازمایشهای غربالگری یک پرسشنامه ی دو بخشی است که برای تشخیص ابتلا به افسردگی بسیار قابل اعتماد است. در این آزمایش از شما خواسته می شود که به دو سوال پاسخ دهید:

    آیا در طی ماه گذشته شما احساس ناراحتی، افسردگی و یا ناامیدی داشته اید؟
    در طی ماه گذشته آیا شما علاقه ی کمی به انجام کارها داشته اید و یا اینکه از انجام کارهایتان لذت نمی بردید و احساس ناراحتی کرده اید؟

پاسخ هایی که شما به  این دو سوال می دهید مشخص می کند که پزشک پس از پاسخ شما چه آزمایش دیگری را برای شما انجام دهد. امکان دارد پزشک برای تکمیل تشخیصش سوالات اضافه ای از شما بپرسد. و اگر پاسخ های شما نشان دهد که شما مبتلا به افسردگی نیستید پزشک ممکن است علائم را برای تشخیص درست دوباره بررسی کند. مطالعات پزشکی نشان داده است که این دو پرسش، به خصوص زمانی که برای ارزیابی فرد مورد استفاده قرار می گیرد، ابزاری بسیار موثر برای تشخیص بیماری افسردگی می باشد.

پزشک برای تشخیص وجود و شدت علائم افسردگی ممکن است آزمایش های دیگری را انجام دهد که عبارتند از:

    پرسشنامه سلامت (PHQ-9)9 آزمایش برای غربالگری و تشخیص شدت بیماری افسردگی
    پرسشنامه ی افسردگی (BDI) 21 سوال چند گزینه ای که شدت علائم افسردگی و احساسات فرد را اندازه گیری می کند.
    زونگ مقیاست درجه افسردگی- یک بررسی کوتاه برای اندازه گیری میزان افسردگی، اعم از افسردگی عادی و حاد است.
    مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک- میزان افسردگی (CES-D)- ابزاری است که به بیماران اجازه می دهد که برای ارزیابی احساسات، رفتار و دیدگاهاشان در طول یک هفته را مورد بررسی قرار دهد.
    مقیاس اندازه گیری افسردگی همیلتون (HRSD)، که به عنوان مقیاس اندازه گیری افسردگی همیتلون شناخته شده است و یا به صورت مختصر HAMD نامیده می شود که شامل پرسشنامه ی چند گزینه ایست که پزشک برای تشخیص شدت افسردگی فرد از آن استفاده می کند.

زمانی که شما یک آزمایش را انجام می دهید ممکن است شما از اینکه به آن سوالات پاسخ صادقه بدهید احساس ناراحتی کنید، فردی که این آزمایشات و آزمون ها را بر روی شما انجام می دهد سوالاتی در مورد افسردگی و خلق شما، افسردگی و شناخت شما، مشکلات جسمی افسردگی مانند کمبود انرژی، اختلال خواب، مشکلات جنسی از شما می پرسد. سعی داشته باشید که برای تشخیص درست به پزشک صادقانه پاسخ دهید. پرسشنامه های حرفه ای که برای تشخیص سلامت روان تنظیم شده اند برای تشخیص بالینی افسردگی به کار می روند و نمی تواند جایگزین یک مصاحبه ی کامل شود. پس از اینکه پزشک نسبت به بیماری شما تشخیص دقیقی بدهد می تواند برای درمان موثر اقدام کند.

منبع :تست افسردگی

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

مشاور جنسی

مشاور جنسی یکی از علت‌های اصلی اشخاص برای رجوع کردن به مشاوره می باشد.

مشاور می تواند عقیده های غلط را در رابطه جنسی برای شما توضیح دهد.

و شما را در کسب کردن نقطه اوج لذت جنسی خود یاری بدهد.
مشاوره رابطه جنسی

آیا شما این احساس را دارید که به رابطه جنسی علاقه مند نمی باشید.

آیا این احساس های متناقض را با توجه به جنسیت زن دارا می باشید؟

تمایل های جنسی اشخاص پیچیده می‌باشد و بیشتر ما با هویت جنسی مان در چالش می باشیم.

مشاوره جنسی می تواند احساس شما را در این رابطه منظم کند .مشاور جنسی

و کاری انجام دهد که شما راحت‌تر این حس‌ها را شناسایی کنیدو به آنها اهمیت دهید.

یکی از علت‌های رجوع کردن مردان به مشاوره جنسی این می باشد .
که در انزال خود دچار اشکال می باشند و همین امر آنها را دچار اضطراب خواهد کرد.
و البته این امر بین خانم‌ها هم موجود می باشد .
که بتوانند در ارتباط جنسی خود به خوبی عمل کنند و اعتماد به نفس دارا باشند .
و نگران این باشند که دیر به لذت خود برسد.
وظایف درمانگر جنسی

یک درمانگر جنسی می تواند به شما یاری دهد .

که اعتماد به نفس ضروری را در به وجود آوردن توانایی های جنسی پیدا کنید.

او همینطور برای شما نشان می دهد که ارتباط جنسی فراتر از رویکرد جنسی می باشد.

و به شما در معالجه اضطراب در زمان ارتباط جنسی یاری خواهد کرد.

همانطور که بیان شد بیشتر اشخاص با تمایلات جنسی خود درگیر می باشند.

و امکان دارد درمورد آن چیزی که می خواهند یا به حس کردن بپردازند به تضاد دچار شوند .

یا اصلاً این را نمی دانند که دارای چه حسی می باشند.

درمانگر جنسی می‌تواند در کم شدن این تضادها به اشخاص کمک کند .
و او تمرین هایی را برای شما ارائه خواهد داد که با کمک آن می‌توانید احساس های خوب.
خود را به شناسایی کردن بپردازید و قسمتی از این احساس ایده‌آل به یادگیری مربوط خواهد شد.

شما آداب گفتگو کردن در این رابطه را یاد خواهد داد.

مقالات سایت ” مشاوره ازدواج ” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.

منبع : مشاور جنسی

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

در این مقاله به “استرس چیست” و مشاوره استرس می پردازیم.

انسان از ابتدای تولد با رویدادهایی مواجه می ‌شود که برایش پیش‌بینی ناپذیر و غیر قابل کنترل است.

این دو ویژگی دنیای اطراف مان یعنی پیش بینی ناپذیری و کنترل ناپذیری، باعث شده که هیچ کس در دنیا از استرس مصون نباشد.
استرس چیست؟

استرس را شاید بتوان نوعی کوفتگی ذهنی، احساس فشار و تهدید دانست که باعث ناراحتی جسمی و روحی در فرد می شود و معمولا در مقابل تغییرات رخ می دهد.

اگرچه استرس در ضمیر ناخودآگاه ما تداعی گر رویدادهای منفی است اما خود استرس همواره منفی نبوده و در واقع وجود استرس برای بشر لازم است.

استرس گاهی می تواند مثبت باشد؛ این ویژگی یعنی احساس استرس بوده که در نیاکان ما هنگام مبارزه و فرار از حیوانات درنده باعث پاسخ سریع تر و واکنش به موقع می شد.

به عنوان مثال در دنیای امروز نیز هنگامی که صدای بوق یک اتوموبیل را می شنویم درصورتی که سطح لازمی از استرس در ما وجود نداشته باشد شاید واکنشی با سرعت و شدت مناسب از خود نشان ندهیم.
استرس خوشایند!

گاهی نیز یک رویداد در ابتدا باعث استرس و فشار روانی در ما می شود ولی به تدریج به تجربه ای خوشایند تبدیل می گردد.

مثلا پریدن با چتر که اولین بار تجربه ای پر استرس و سخت است در دفعات بعدی برای فرد هیجان انگیز و لذت بخش می شود.

بنابراین می توان گفت استرس به زندگی ما هیجان می دهد، باعث می شود زندگی ما از حالت سکون درآید و در مواجه با خطرات نیز کمک کننده است.
استرس با جسم ما چه می کند؟

استرس بیش از اندازه یا طولانی مدت می تواند به انواع مختلفی از بیماری های جسمانی و روانی منجر شود.

بدن در مقابل استرس با ترشح هورمون کورتیزول واکنش نشان می دهد، ترشح طولانی مدت و زیاد از حد کورتیزول  برای سلامت ما عوارض جبران ناپذیری دارد.

واضح ترین عارضه آن، اختلالاتی در ریتم ضربان قلب، گرفتگی عروق قلبی ، فشار خون بالا و حتی سکته قلبی است.

وقتی تحت استرس قرار می گیریم، رگ هایی که به اندام های درونی مان خون می رسانند تنگ تر می شود؛ بنابراین خون بیشتری به عضلات تنه و دست و پا جریان می یابد.

در نتیجه قلب ما سخت تر کار می کند و این باعث افزایش فشار خون و  در صورت تداوم این فرایند، بیماری های قلبی می شود.
استرس بر سیستم ایمنی تاثیر می گذارد؟

استرس باعث ضعف سیستم ایمنی می شود و نیز خطر ابتلا به بیماری های عفونی را نیز افزایش می دهد.

از دیگر قسمت های آسیب پذیر بدن در مقابل استرس می توان به سیستم گوارشی اشاره کرد.

استرس می تواند باعث شود اسید معده شما افزایش یابد و احساس سوزش و درد داشته باشید همچنین روند بیماری هایی مانند زخم معده و اثنی عشر را تشدید می کند.

همچنین  وقتی تحت فشار عصبی قرار می گیرید، کبد قند خون اضافی تولید می کند تا انرژی بدن را افزایش دهد.

اگر این شرایط استمرار یابد، خطر ابتلا به بیماری دیابت نوع دو افزایش می یابد.

تحقیقات جدید حاکی از تاثیر استرس روی خطر ابتلا به سرطان، چاقی و اضافه وزن می باشد.

استرس با روان ما چه می کند؟

وقتی دچار استرس می شویم نه تنها از بدن مان بلکه از ذهن مان نیز هزینه می کنیم.

به طور کلی استرس در آغاز و تشدید بسیاری از بیماری های روانی نقش عمده دارد.

استرس های دوران کودکی ، استرس در مقابل حوادث وحشتناک و غیرعادی و همچنین استرس مداوم در برابر رویدادهای کوچک تر، هر کدام به نحوی در اختلات خاصی تاثیر گذار هستند.

استرس می تواند باعث بی خوابی شبانه، فکر کردن به خودکشی و گرایش به مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل شود.

وقتی مغز دچار استرس است، هنگامی که باید استراحت کند همچنان فعال است و این باعث می شود که فرد نتواند خواب راحت و کافی داشته باشد.
همچنین استرس بر روی عملکرد مغز بخصوص حافظه تاثیر منفی دارد.

شاید واضح ترین تاثیر استرس روی ذهن و مغز تان را هنگام مطالعه و ضعف تمرکز در جریان استرس تجربه کرده باشید.

علاوه بر تاثیر هورمون های استرس روی اشتها، از نظر روانی پاسخی که بسیاری از افراد بعد از استرس به محیط می دهند و آرامش روحی را برایشان در پی دارد، پرخوری می باشد.

از جمله اختلالات روانی که می‌تواند پس از تجربه شدید استرس رخ دهد اختلال استرس پس از سانحه یا همان PTSD می باشد.

که معمولا پس از تجربه یک رویداد غیرعادی و پرتنش مثلا تجربه زلزله، سوء استفاده جنسی و… رخ می دهد.

جالب است بدانید که یکی از اثرات استرس و فشار روانی، بخصوص استرس طولانی مدت، خشم، نا امیدی و افسردگی است.

منبع : استرس

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

همواره روانپزشکان با سوالات متعدد از بیماران و خانواده هایشان در رابطه با اسکیزوفرنی و ازدواج بیمار در سن ازدواج روبرو هستند.

در چنین مواردی متخصص، مطابق با تجربیاتش و مطالعه شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیمار، توصیه می کند.

انگیزه های مختلف در پشت این سوالات وجود دارد.
اسکیزوفرنی و ازدواج آیا با افراد اسکیزوفرنی ازدواج کنیم؟
نگرانی خانواده بیماران اسکیزوفرنی

خانواده بیمار چندین نگرانی دارد:

    آیا کسی است که پس از مرگ والدین از بیمار مراقبت می کند؟
    آیا می توان با ازدواج ان را درمان کرد یا متوقف نمود؟
    آیا ارائه نیاز جنسی به بیمار تاثیر می گذارد؟
    آیا او تبدیل به یک فرد واحد شده است؟

تفکر بیمار اسکیزوفرنی در مورد ازدواج

بیمار همچنین در مورد ازدواج مشغول فکر بسیاری است:

    والدین و آشنایان بسیار مشتاق هستند که با من ازدواج کنند. نمی دانم چه باید بکنم یا نباید ها چیست؟
    آیا ازدواج برای شرایط ذهنی من مفید است؟
    فکر ازدواج من را نگران می کند؛ آیا این نگرانی برای من مضر است؟
    من می خواهم ازدواج کنم آیا کسی مایل است که همسر من باشد؟
    آیا این مانع ازدواج من است؟


گام ها و مراحل اسکیزوفرنی و ازدواج

در این مقاله مختصر، ما سعی می کنیم به ابهامات فوق پرداخته و راه حل های عملی برای بیماران و خانواده هایشان ارائه دهیم.

تنظیمات بیشتر می تواند از متخصص و پزشک شما به دست آید.
گام اول

برای پیدا کردن پاسخ به سوالات خود، بهتر است که ابتدا بیشترین ابهام بیمار را تبدیل کنید.

در اینجا سه ​​حالت اساسی وجود دارد:

    بیمار قصد دارد یک کودک و مانند دیگر افراد در جامعه خانواده ای داشته باشد.
    نیاز جنسی به سخت ترین نیاز بیمار تبدیل شده است، اما او قصد ایجاد یک خانواده مجزا را ندارد.
    بیمار قصد ندارد ازدواج کند، اما پدر و مادر قصد دارد برای سال های آینده ازدواج با او برای مراقبت از بیمار اقدام کنند.

اسکیزوفرنی و ازدواج - مشاورانه
گام دوم

توصیه می شود بدانید که کدام یک از موارد زیر پسر بیمار است:

    با بیمار درباره ازدواج صحبت کن
    با بیمار به عنوان روشن و واضح صحبت کنید.
    سعی نکنید در دو فصل به نتیجه برسید، می توانید موضوع را باز کنید و تا پایان نتیجه مذاکره را ادامه دهید.
    در لفافه صحبت نکنید.
    سعی نکنید چیزی را روی بیمار تحمیل کنید.
    صحبت کردن و مذاکره در مورد ازدواج معمولا با خجالت همراه است، اما توصیه می شود که گام به گام مذاکرات روشن تر شود.
    مذاکره ازدواج، خصوصی و بدون حضور اعضای خانواده و فرزندان.
    اطمینان حاصل کنید که قلب بیمار را درک می کنید و دریغ نکنید که یک پاسخ دریافت کنید و تصمیم بگیرید و تنها مراقب بیمار نباشید.

گام سوم

هنگامی که خود (یا بیمار) خود را در یکی از سه مرحله اول مرحله اول طبقه بندی کردید، باید شرایط و پیش شرط های زیر را در نظر بگیرید:

مورد اول: آیا بیمار تمایل به داشتن یک کودک و داشتن یک خانواده دارد؟

مزایای ازدواج برای بیماران

خوشبختانه، در جهان امروز، درمان های موثر و در دسترس بودن داروهای بهتر، کمتر پیچیده و موثر برای بسیاری از بیماران روانی مانند دیگر شهروندان می توانند زندگی عادی عادی داشته باشند.

ازدواج مزایای زیادی برای بیماران دارد:

    رضایت از نیازهای عاطفی
    تشکیل خانواده و حمایت از خانواده.
    مراقبت های بیشتر از همسر و فرزندان بیمار.
    رضایت از نیاز جنسی.

افراد اسکیزوفرنی قبل از ازدواج توجه کنند

برای ازدواج بهتر است به موارد زیر توجه کنید:

    همسر بیمار از بیماری او مطلع است.
    درک ابهام و طول بیماری.
    پاسخ به سوالات آینده همسر بیمار با کار مناسب و معقول.
    در صورت لزوم، همسر آینده بیمار می تواند با اجازه پزشک با اجازه بیمار درمان شود و اطلاعات لازم را تا حد لازم برای دانش خود دریافت کند
    به این ترتیب، بهتر است یک همسر برای یک بیمار مبتلا به بیماری روانی انتخاب کنید:
    اجتناب از ارتفاع.
    اولویت بندی نیازهای اولیه و مهم بیمار، از جمله به دست آوردن حمایت از خانواده و نیازهای عاطفی او، به جای طبقه بندی اجتماعی و اقتصادی همسر آینده از بیمار.

ازدواج موفق یک داستان موفق است و نقش بسیار موثری و بسیار مفید در درمان و بهبودی بیمار دارد.

در غیر این صورت، باید اختلافات خانوادگی را برای بیمار کم کرد و می تواند به عود و یا تشدید بیماری منتهی شود.

خانواده بیمار توجه می کنند که حتی پس از ازدواج، آنها از حمایت از بیمار دریغ نکنند و حتی همسر بیمار نقش خود را در حمایت و اعتماد دو طرفه ایفا کنند؛ زیرا حمایت دو نفره بیمار از بیمار به او کمک بیشتری خواهد کرد.
مورد دوم: بیمار تنها نیاز به نیازهای جنسی دارد، نه تشکیل خانواده.

در این مورد، بهتر است بدانید که تنها راهی برای اطمینان از رضایت جنسی، ایجاد تعطیلات دائمی نیست، ما همچنین باید راه حل های دیگر را در نظر بگیریم.

در مورد ازدواج دائمی، قبل از ازدواج، ما از طرف دو طرف برای یک مشترک بدون فرزندان می خواهیم.

حالت سوم: بیمار نمی خواهد خانواده ای داشته باشد و میل جنسی او کافی نیست تا او را ازدواج کند.

در این مورد، بهتر است بدانید که فعالیت های زیادی در جامعه وجود دارد.

ما به یاد می آوریم که بسیاری از افراد سالم که به علت بیماری های عصبی تحت تاثیر قرار نمی گیرند، به دلیل برخی از مشکلات زندگی می کنند، اما نقش اجتماعی دارند. با این وجود، ازدواج مرده نیست.

چند راه قانونی و سنتی برای مراقبت و نگهداری از بیمار پیدا می شود.
 

در مورد ازدواج، نگرش های بسیاری در بین افراد وجود دارد که گاهی اوقات سازنده و مفید نیستند.
۱- ازدواج درمان بیمار به اسکیزوفرنی است.

بهتر است بدانید که اگر اولین مراحل دنبال شود، می تواند مفید و موثر باشد.

در غیر اینصورت، نتیجه مضر خواهد بود.

۲-ازدواج با استرس و نگرانی برای هر دختر جوان یا پسر ارتباط دارد.

اگر این نگرانی ها در حال حاضر فکر نکنند، آن را برای سلامت روان بیمار مضر -است.

مسئولیت پذیری، کسب درآمد بیشتر و مدیریت خانواده یکی از چیزهایی است که بهتر است مورد توجه قرار گیرد.

نیاز جنسی ضعیف راضی کننده نیست، علت بیماری یک اختلال روانی نیست.

-ازدواج یک سنت ایرانی و اسلامی است. البته اگر شرایط مورد اول برآورده شود، مطمئنا مفید است که از سنت پیروی کنید، در غیر این صورت واجب نیست و اجباری نیست.

در نهایت بهتر است اضافه کنیم که بین شرایط و شرایطی که شما باید مشورت کنید و راهکارهای مناسب برای شما پیدا کنید، فکر و اصطلاحات زیادی وجود دارد.
راه عملی اسکیزوفرنی و ازدواج

مدل ارائه شده در این مقاله بهتر است به عنوان یک ساختار و چارچوب تفکر که می تواند راه ما برای تفکر در مورد ازدواج، نه به عنوان یک راه عملی ازدواج را راهنمایی کند.

برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی می توانند ازدواج موفق و خوب داشته باشند.

اما اسکیزوفرنیا و ازدواج بستگی به میزان چاقی فرد از اسکیزوفرنی دارد.

برخی از افراد با دارو، بعضی از آنها با مشاوره و درمان، قادر به کنترل بیماری خود از طریق مدیریت استرس در زندگی خود و دیگران با هر سه روش هستند، بعضی از آنها نمی توانند کنترل بیماری خود را بگیرند.

ازدواج با یک بیمار اسکیزوفرنی با اختلالات شدید دوره ای ممکن است برای ازدواج و رضایت زناشویی بیش از حد باشد.


مطالعات ارتباط اختلال اسکیزوفرنی و ازدواج

برخی از مطالعات نشان می دهد که ازدواج می تواند کیفیت زندگی را افزایش دهد و فرد را در برابر عقاید خودکشی و سایر اقدامات در زمینه اسکیزوفرنی محافظت کند.

بسیاری از عوامل بالینی و آماری، از جمله علائم اسکیزوفرنی و ازدواج، بر پیامدهای ازدواج در اسکیزوفرنی تاثیر می گذارند.

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی رفتارهای خوب نشان نمی دهند.

از آنجایی که احساسات واقع بینانه آنها بسیار متزلزل و اغلب همراه با اجبار است، برای آنها ارتباط برقرار کردن با دیگران دشوار است.

نرخ ازدواج، به ویژه برای مردان، به طور کلی در سنین پایین پایین است و نرخ طلاق بالا است.

اکثر افراد مبتلا به اسکیزوفرنی (۸۰٪) می توانند به زندگی عادی و سازنده بازگردند، در واقع می توانند ازدواج کنند، یک خانواده داشته باشند و اگر شغل خود را طبق تجویز دارو ادامه دهند، شغل پیدا می کنند.

برای افرادی که شریک زندگیشان در آغاز یک زندگی سالم است، اسکیزوفرنی تکان دهنده ظهور می کند.

اسکیزوفرنی می تواند رفتار و شخصیت را تغییر دهد، علائم باعث انحراف و سردی در دلبستگی و چهره دوست می شود.

اکثر افرادی که ازدواج کرده و مبتلا به اسکیزوفرنی هستند قبل از شروع بیماری با همسرشان آشنا شده اند.

اسکیزوفرنیا برای یک فرد ایجاد رابطه دشوار است.

مردم تمایل دارند تنها بمانند

چالش ها و راه حل های زندگی مشترک اسکیزوفرنیا

هر زن با مسئولیت های خانوادگی، امور مالی، صمیمیت و روابط خانوادگی مواجه است.

منبع : اسکیزوفرنی و ازدواج

  • مونا منکاوی