روانشناس خوب

روانشناس خوب

روانشناس خوب

روانشناس خوب

۹۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

” می گویند ما هم خون هستیم، خیلی به هم شباهت داریم، هم دیگر را می شناسیم ، از بچگی با  هم بودیم و از جیک و پوک هم خبر داشتیم

می گویند عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان ها بسته اند…

تا دختر فامیل هست چرا از غریبه دختر بگیریم …”

این ها از جمله باورهای آشنا برای عده ای از افراد است که به ازدواج فامیلی تن داده یا به آن تمایل دارند…

با این حال  اکنون عده ای از خانواده ها صرفا به دلیل نسبت فامیلی از ازدواج با فرد مورد نظر ممانعت می کنند.

در گذشته ازدواج فامیلی بخصوص در اجتماعات کوچک مرسوم بوده است. البته هنوز هم در بخش هایی از کشور این رسم  همچنان پا برجاست.

می توان محدود بودن شرایط آشنایی برای ازدواج غیر فامیلی و اعتقاد برخی قبایل برای پاینده نگه داشتن ایل خود را علت این موارد ذکر نمود.

در خانواده های سلطنتی نیز برای حفظ نام و قومیت خود ازدواج فامیلی یک قاعده بود که اکنون این رسم کم رنگ شده .

اکنون دلیل اصلی برای خود داری از ازدواج فامیلی پیشرفت های پزشکی و علم وراثت است

که به دنبال آن اطلاعات عموم مردم در خصوص مشکلات و بیماری های وراثتی و معلولیت های جسمی و ذهنی در فرزندان حاصل از این ازدواج، افزایش پیدا کرده است.
الگوهایی که می توانند ارتباط بلند مدت شما را تخریب کنند
معایب ازدواج فامیلی چیست؟

یکی از فرض های اساسی در ازدواج فامیلی به شناخت دختر و پسر و خانواده ها مربوط می شود.

بدین معنا که ممکن است با این فرض که ” ما با هم فامیل هستیم و هم دیگر را خوب می شناسیم “، پیش بروند و از شناخت بهتر خصوصیات اخلاقی و اجتماعی یک دیگر غافل شوند.

جالب است بدانید در صورت ایجاد اختلاف و مشکل بین دو فرد و در نهایت تصمیم بر طلاق، در این گونه موارد شرایط سخت تر از دیگران خواهد بود.

در واقع در جریان جدایی یا طلاق دو فرد که با هم نسبت فامیلی دارند دردسر و اختلاف شدید و حتی قهر و مشکل از دو فرد یعنی زن و مرد به دو خانواده گسترش می یابد.

بنابراین می توان گفت که سخت ترین نوع طلاق، طلاق بین دو فرد فامیل می باشد.
از نظر پزشکی و علم وراثت ازدواج فامیلی احتمال داشتن فرزندی با اختلالات ژنتیکی و معلولیت های جسمانی ذهنی را چند برابر می کند.

افزایش احتمال خطر سقط جنین، بالا رفتن احتمال نقض ایمنی، خطر نقص عضو، بیماری شب کوری، هپاتیت و سرطان از جمله مواردی است که پزشکان و متخصصان هشدار می دهند.

به همین دلیل در برخی کشورها ( مثلا تاجکیستان ) ازدواج فامیلی از نظر قانونی ممنوع است.

امروزه در کشورهای صنعتی و پیشرفته این نوع ازدواج نا مرسوم و قبیح است در حالی که هنوز در برخی از کشور های رو به توسعه مرسوم بوده و حتی از نوعی قداست نیز برخوردار می باشد.

مشاوره ژنتیکی اصل ضروری در ازدواج فامیلی

شایع ترین مشکلات فرزندان حاصل از ازدواج های فامیلی، تالاسمی، معلولیت های جسمی و ذهنی، اختلالات بینایی، بیماری های قلبی، عقب ماندگی ذهنی، ناشنوایی، مرده زایی و شب کوری است.

در حال حاضر تنها آزمایشی که پیش از ازدواج اجباری است، آزمایش خون می باشد.

آزمایش ژنتیکی امری دل بخواهی می باشد که اکثر مواقع زوج ها به دلیل پرهزینه بودن از انجام آن منصرف می شوند.
از طرفی شرکت های بیمه نیز، اکثرا هزینه این نوع آزمایش ها را تقبل نمی کنند.

این نوع آزمایش ها برای زن و شوهر هایی که نسبت فامیلی دارند و قصد بچه دار شدن نیز دارند جدی و ضروری می باشد.

قبل از انجام آزمایش ژنتیک ابتدا فرد باید مورد مشاوره قرار گیرد. این مشاوره باید توسط پزشک متخصص ژنتیک و با مجوز فعالیت صورت گیرد.

البته توصیه اکثر پزشکان و متخصصان این است که مشاوره ژنتیکی قبل از ازدواج صورت گیرد.

در این مشاوره سابقه خانوادگی هر دو فرد از نظر بیماری های ارثی، معلولیت های مادر زادی، نازایی و سقط جنین مورد بررسی قرار می گیرد.

مشاور ژنتیک با بررسی این سابقه جامع و کامل احتمال و میزان خطر را می سنجد

در صورتی که در خانواده هر کدام از زوجین بیماری خاصی وجود داشته باشد ژن آن بیماری را در هر دو ( زن و مرد ) آزمایش و بررسی می کنند.

آزمایش های ژنتیکی خطر بیماری های وراثتی را کاهش می دهد و باعث افزایش آگاهی خانواده، و نیز درمان به موقع ( در موارد خاص مانند بیماری فنیل کتونوری) می شود.

منبع : ازدواج فامیلی

 

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

کودک مضطرب و استرس در کودک

اضطراب و استرس به عنوان یکی از اختلالات همه گیر در جهان کنونی شناخته شده که سن و سال نیز نمی شناسد و از دوران کودکی می تواند فرد را درگیر خود کرده و حتی در دوران سالمندی نیز افراد بسیاری با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. عوامل مختلفی در بروز استرس و اضطراب در دوران های مختلف زندگی وجود دارد مثلا عواملی که موجب ایجاد استرس و اضطراب در یک کودک می شود ممکن است با عوامل ایجاد کننده اضطراب در یک بزرگسال یا سالمند کاملا متفاوت باشد اما به هر حال به عنوان یک دغدغه مهم بسیاری از کودکان درگیر اختلال اضطراب بوده که آمار آن ها در کشور ایران نیز بسیار زیاد و نگران کننده است. اولین اصل اساسی برای نجات کودک مضطرب از اضطرابش یافتن سر منشاها و دلایل مبتلا شدن کودک به اختلالات است که در بسیاری از مواقع این اختلال ریشه برونی دارد مثلا محیط مدرسه کودک، دوستان و اطرافیان او مورادی از این قبیل اما همیشه هم این طور نیست که کودک مضطرب در نتیجه عوامل بیرونی به وجود آید و مانند بزرگسالان که گاهی خودشان با پیش فرض های ذهنی و توقعاتی که از خود دارند عامل اصلی به وجود آمدن اضطراب هستند در کودکان نیز ریشه های درونی می تواند موجب بروز اضطراب و تنش در کودک گردد لذا در هر صورت به عنوان اولین گام والدین باید دلایل و ریشه به وجود آمدن اختلال اضطراب در کودک مضطرب خویش را بفهمند.

به طور مثال در کودکی که به مدرسه می رود از همان اول و قبل رفتن یعنی جدایی از والدین تا تنش های موجود در مدرسه و تکالیف و درس ها می تواند سبب بروز استرس و اضطراب در کودک شود و در این شرایط کودک حتما به بازی و سرگرمی نیاز دارد و نباید طوری برنامه ریزی کرد که تمامی وقت او با این گونه فعالیت ها پر گردد چرا که بسیاری از خانواده ها هستند که از همان دوران کودکی برنامه های فوق العاده بسیار زیادی برای کودک خود در نظر گرفته و فرصت کودک بودن و کودکی کردن را از بچه می گیرند لذا در مورد فوق برنامه هایی که برای کودک خود در نظر می گیرید نظر او را جویا شده و در مورد آن ها با او به صحبت بنشینید و در صورت عدم تمایل منطقی توسط او می توانید کمی از آن ها را تعدیل نموده و کم کنید.

یکی دیگر از موارد مهمی که می تواند موجب ایجاد کودک مضطرب شود رفتار والدین در  خانه و بحث هایی است که آن ها با یکدیگر می کنند مثلا صحبت کردن در مورد مسائل و مشکلات مالی خانواده و گلایه و شکایت از این مورد می تواند به شدت در کودک احساسات و تاثیرات منفی بر جای بگذارد لذا این گونه تنش ها و مسائل را به محیطی که کودکتان آن را نمی شنود برده و یا در ساعاتی راجع به این موضوعات بحث کنید که کودک در خانه نیست. تماشای صحنه های خشن و خطرناک نیز می تواند یکی دیگر از دلایل بروز اضطراب در کودکان باشد لذا اگر در خانه تلویزیون و یا فیلمی تماشا می کنید و کودک حضور دارد حتما باید به این نکته دقت نموده مثلا از دیدن فیلم ها و مستندهایی که بلایی مانند سیل و زلزله در آن است و یا فیلم های خشن که کشت و کشتار در آن صورت می گیرد به شدت پرهیز نمایید. بازی کودکان با بازی های رایانه ای و اندرویدی نیز این روزها یکی دیگر از دلایل ایجاد اضطراب در آنان است، کودکان بسیاری هستند که بدون توجه و کنترل توسط خانواده، ساعت ها از وقت خود را صرف بازی های رایانه ای خشن و خطرناک می کنند که برخی از آن ها حتی حاوی نکات بد اخلاقی نیز می باشد و به هر حال برای سن و سال کودکی اصلا مناسب نیست.

منبع : کودک مضطرب

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

پاسخ کوتاه این سؤال این است: بله. روانشناسان اینترنتی انسان های واقعی هستندکه تحصیلات تکمیلی روانشناسی دارند.

متخصصان اینترنتی، مجوزها و اعتبارهای مشابه مشاوران سنتی و حضوری دارند.

ما روان شناسان اینترنتی اشتیاق داریم که به افرادی مانند شما که با چالش های زندگی درگیر هستید کمک کنیم.

شاید شما با بیماری روانی مانند اختلال دوقطبی، اضطراب یا افسردگی زندگی می کنید و باید به یک درمانگر مراجعه کنید.

 ما می توانیم با احساسات شما همدلی کنیم و مسیر را به عنوان یک روانشناس اینترنتی به شما نشان دهیم.

طبق مطالعه ای که از موسسه ملی بهداشت انجام شد، بیماران از درمان اینترنتی بهبودی چشمگیری داشتند.
چرا باید با یک روانشناس اینترنتی در ارتباط باشیم؟

روانشناسان اینترنتی می توانند همان کارهایی را انجام دهند که پزشکان متخصص رو در رو می توانند انجام دهند،درست در یک محیط آنلاین.

بنده بیماران زیادی داشته ام که مشکلات شان  را با استفاده شیوه روان شناسی اینترنتی حل کرده ام .

اگر در مورد درمان آنلاین شک و تردید دارید ، بدانید که بسیاری از افراد مانند شما از آن بهره مند شده اند.

درمان اینترنتی به طور واقعی به افراد در مشکلات خود کمک می کند و سابقه موفقیت را دارد.

در مطالعه ای که توسط مرکز پزشکی دانشگاه پیتسبورگ انجام شده است، بیماران بهبود قابل توجهی در علائم اضطراب و افسردگی پس از استفاده از روش درمانی اینترنتی نشان دادند.

درمان روان شناسی روشی مناسب برای مقابله با مشکلات شما است.

مزایای روان شناسی اینترنتی

یکی از مهمترین مزایای مشاوره آنلاین این است که درمانگر شما از هر مکانی که می توانید به اینترنت دسترسی پیدا کنید، موجود است.

اگر شغل شما اجازه نمی دهد هر زمان که بخواهید به دلایل نامشخصی یک ساعت مرخصی داشته باشید، این یک مزیت مهم نسبت به درمان در یک روش سنتی است.

حتی برای افرادی که کنترل بیشتری نسبت به برنامه خود دارند، هزینه های پایین تر پیشنهادات روان شناسی اینترنتی می تواند قابل توجه باشد.
از یک روان شناس اینترنتی چه انتظاری دارید؟

درمان اینترنتی تقریباً شبیه به روش درمانی حضوری است. وقتی یک مشاور را در دفتر خود می بینید، مدت مشخصی را برای صحبت کردن با آنها می گذرانید.

این شرایط با یک روان شناس اینترنتی نیز هست. شما آزاد هستید که در مورد هرگونه مشکل یا چالشی که پیش می آید با روان شناس اینترنتی بحث کنید.

روان شناس اینترنتی که از طریق سایتهای معتبر آنلاین درمانی فعالیت می کنند، صلاحیت هایی را که شما از یک درمانگر سنتی انتظار دارید،دارند.

آنها باید گواهینامه ها و تجربه خود را در پروفایل خود ذکرکنند،که می توانید قبل از انتخاب روان شناس اینترنتی خود، آنها را مشاهده کنید. .
جلسات روان شناسی اینترنتی چگونه هستند؟

در اولین جلسه، شما با روان شناس اینترنتی آشنا می شوید.

روان شناسان  اینترنتی احتمالاً از شما سؤال هایی در مورد وضعیت فعلی شما خواهند پرسید تا بهتر بدانند که چگونه می توانند به شما کمک کنند.

در حالی که چندین جلسه طول می کشد، شما وقت خواهید داشت تا احساسات خود را نسبت به اوضاع کشف کنید ، رفتارهای سالم و ناسالم خود را در رابطه با آن مشخص کنید و تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید پاسخ دهید.

روان شناس اینترنتی به طور معمول از شما سؤالاتی می پرسد تا شما را به بینش بیشتر در مورد مشکلاتی که پیش رو دارید راهنمایی کند.

آنها ممکن است تکنیک های مدیریت احساسات خود را به شما آموزش دهند و به شما در درک چگونگی انتخاب رفتارهایی که در طی هفته پیش رو به نفع شما باشد، کمک کنند.

جلسات غالباً با یک تکلیف خاتمه می یابد، که این ممکن است رفتاری باشد که در خود یا دیگران باید به آن توجه کنید یا یک تکنیک برای امتحان کردن در شرایط روزمره است.

روان شناسان اینترنتی یک اتاق چت خصوصی به شما می دهند که در هر زمان می توانید برای درمان پیام بگذارید.

این سرویس به ویژه هنگامی مفید است که می خواهید افکار و احساسات خود را در لحظه ای که اتفاق می افتد توصیف کنید.

روان شناس اینترنتی هر از گاهی اتاق چت را بررسی می کند و می تواند پاسخ های مختصر یا پیام های دیگری را در اختیار شما قرار دهد.

یکی دیگر از مزایای درمان آنلاین و اینترنتی این است که جلسه بعدی خود را با آنها داشته باشید ، می توانند یادداشت هایی را از آخرین بازدید با آنها مشاهده کنند.

علاوه بر این، بیشتر اوقات می توانید با درمانگرتعامل داشته باشید و از هر جایی که به اینترنت دسترسی داشته باشید این کار را انجام دهید.

شما می توانید در هر شرایطی از روان شناس اینترنتی بهره ببرید.

منبع : روانشناسی اینترنتی

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

شک تردید معمولا در صورت دیدن دروغی از سوی شریک زندگی به وجود می آید و باعث به وجود آمدن حس بی اعتمادی در رابطه میشود.دروغ گویی از ضعف های جدی در یک رابطه است. اگر فردی که با او وارد رابطه ای صمیمانه شده ایم، با ما صادق نیست و ارتباط با او، نوعی شک مزمن و تردید همیشگی برای ما در پی دارد باید برای این مسئله چاره ای اساسی اندیشید. کنترل کردن دائمی فرد مقابل، افکار سمی به ذهن فرد تزریق می کند که زندگی او را مختل خواهد کرد و آرامش را از او می رباید.همسر دروغ گو

گاهی دو طرف در یک رابطه، دروغ های کوچک و کم اهمیتی به یکدیگر می گویند که تأثیری در ادامه رابطه یا قطع آن ندارد، برای مثال در زمینه علائق فرد مورد علاقه مان در امور جزئی مثل رنگ یا غذای مورد علاقه اش. اما بی صداقتی در مسائلی نظیر درجه تحصیلی یا شغلی دیگر، جزو دروغ های کوچک محسوب نمی شود، همچنین مسائلی نظیر داشتن رابطه های دیگر و پنهان کردن آن از طرف مقابل. پس از این که نوع دروغ مشخص شد، باید توجه داشت دروغ های بزرگ موجب می شود یک سوی رابطه مدام در حال اثبات بی گناهی خود یا در حال مچ گرفتن و پیدا کردن سرنخ های خطا های طرف مقابل باشد.

 

منبع : همسر دروغ گو

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

داستان زیر بر پایه روانشناسی مقابله با کم رویی را مطالعه کنید.
مونا دختری زیبا و باهوش است.

او در مدرسه علیرغم اینکه پاسخ خیلی از سوالات معلم را می داند سکوت می کند.

معمولا در امتحانات تشریحی مشکل دارد زیرا از صحبت کردن در جمع احساس خوبی نمی گیرد.

در مدرسه تنها یک دوست صمیمی دارد و اغلب هم فقط با همان یک نفر همراه است

علیرغم اینکه دیگران درمورد ظاهرش بازخورد مثبتی می دهند خودش این موضوع را قبول ندارد و نسبت به ظاهرش احساس نارضایتی دارد.

ترجیح می دهد اوقات فراغت اش را در اتاق و یا در فضای مجازی با دوستان مجازی سپری کند و از رفتن به میهمانی بخصوص میهمانی های شلوغ امتناع می کند.

انتقاد و سرزنش والدینش باعث شده اضطراب بیشتری بگیرد و روز به روز تصویری زشت تر و ضعیف تر از خودش در ذهن داشته باشد.
کمرویی و دردسرهای آن

ممکن است داستان مونا برای شما داستانی آشنا باشد و یا برعکس فاصله زیادی از این حالات داشته باشد.

از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است و بیشتر ساعات زندگی اش را در تعامل و ارتباط با دیگران به سر می برد، کم رویی می تواند در ارتباطات انسانی و به تبع آن در زندگی فرد مشکلات زیادی ایجاد کند.

شاید تصور کنیم که افراد کم رو کلا از ارتباط گرفتن خوش شان نمی آید اما جالب است بدانید که این افراد به روابط اجتماعی علاقه دارند.

در گذشته کم رویی از نظر عده ای یک ویژگی مطلوب در نظر گرفته می شد  در مقایسه با حال حاضر که نگرش منفی به افراد کم رو وجود دارد و فشار و تنش بیشتری را ایجاد می کند.

۱_ نشانه های شناختی

افراد کم رو معمولا ارزیابی منفی نسبت به خود دارند و فکر می کنند که دیگران نیز مانند خودشان آنها را به صورت منفی ارزیابی می کنند.

ممکن است در یک زمینه  خاص نسبت به  خود احساس منفی و حس حقارت داشته باشند و یا کلا به صورت عمومی خودپنداره منفی به خود داشته باشند.

توجه بیش از اندازه به خود: افراد کم رو معمولا در موقعیت های اجتماعی بجای اینکه به دیگران و صحبت و رفتار طرف مقابل خود توجه کنند بیشتر تمرکز خود را معطوف درون و اضطراب خود می کنند.

همچنین نسبت به دیگران خود افشاگری کمتری نشان می دهند و کمتر در مورد ویژگی ها و خصوصیات خود صحبت می کنند.
۲_ نشانه های عاطفی

افراد کم رو دوستان کمی دارند و با افراد محدودی احساس راحتی دارند بنابراین از تنهایی بیشتری رنج می برند.

همچنین عزت نفس پایینی دارند و توانایی های خود را بسیار پیایین تر از آنچه که واقعا هست، ارزیابی می کنند.

این اشخاص بخصوص در موقعیت های اجتماعی از اضطراب رنج می برند و احساس لذت کمتری دارند.
۳_ نشانه های رفتاری

کم حرفی ، دوری از موقعیت های اجتماعی و پاسخ های کوتاه یک کلمه ای نیز از ویژگی های رفتاری افراد کم رو است.

معمولا سعی می کنند با تن آرام و پایینی صحبت کنند از ابراز وجود می ترسند و مهارت های کلامی چندان مطلوبی از خود نشان نمی دهند.

همچنین حرکات و زبان بدن کم تری دارند، لبخند اجتماعی کم تر، حرکات بدنی ثابت و یکنواخت از دیگر ویژگی های این گروه است.

منبع : کم رویی

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

ارتباط می تواند سخت باشد. اغلب اوقات، ما نهایت تلاش خود را می کنیم تا خود و فرد مقابلمان را شاد نگه داریم.

مساله این است که ما همیشه هم بهترین راهکار برای این مورد را نمی دانیم. ممکن است کاری را انجام دهیم که فکر میکنیم درست است و کمک می کند تا ارتباط را در نقطه ای که ما میخواهیم، تثبیت کند.

یا، ممکن است به تلاش هایی که در گذشته هم انجام می دادیم ادامه دهیم با این امید که نتیجه بهتری خواهیم گرفت. نهایتا، ما از این تلاش ها خسته می شویم یا از پذیرش این که ارتباط همین است و تغییر نخواهد کرد منزجر می شویم.

در این مقاله سعی می شود ساختاری برای اینکه چگونه می توان یک مکالمه معنی دار و منطقی با فرد مقابل داشت، ارائه شود.

با دانستن اینکه چگونه می توانید مکالمه ای راهبردی و منطقی داشته باشید، ارتباط شما تقویت شده، احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری برای هر دوی شما به ارمغان خواهد آورد و راههای جدیدی برای نزدیک شدن به ارتباط به دست خواهد داد .

به این طریق شما به هر آنچه که می خواهید می توانید برسید. تمرین هایی وجود دارد که به شما کمک می کند تا بدانید چگونه می توان به مکالمه و درگیری شدن در آن سوق پیدا کرد.

این توصیه ها به ایجاد محیطی هدایت گر و سرگرم کننده کمک می کند که در آن هر فردی قادر به یادگیری در مورد فرد دیگر است به گونه ای که هیچ یک به احساسات فرد دیگر لطمه وارد نکنند یا بجای مکالمه مشاجره صورت نگیرد.
آماده کردن زمینه برای مکالمه

    در هر مکالمه معنی داری، بهترین کار اختصاص زمان برای انجام آن است به نحوی که هیچ یک از دو طرف درگیر نبوده و هر دوی شما انرژی فیزیکی و احساسی برای صحبت کردن داشته باشید.
    این نوع مکالمات باید جالب و خوشایند باشند، اما اگر هر دو فرد یا یکی از طرفین خواهان مکالمه در آن لحظه نیستند ممکن است منجر به دعوا و کشمکش شود.
    چیزهایی که شما باید به آن فکر کنید زمانی است که مکالمه خواهید داشت و اینکه در کجا این مکالمه قرار است انجام شود.
    از گیر انداختن فرد مقابلتان زمانی که درگیر و مشغول است یا خسته است، مانند زمانی که تازه از سر کار به خانه رسیده اند، دوری کنید.
    موقعیت را ارزیابی کنید و به خاطر داشته باشید که زمان بندی مناسب برای انجام مکالمه قطعا و تا حد زیادی نتایج این مکالمه را تحت تاثیر قرار می دهد.


شروع مکالمه

    زمانی که برای صحبت و مکالمه به فرد مقابل نزدیک می شویم، بهتر است به طور شفاف و واضح به آنها بگویید که می خواهید در چه مورد و موضوعی صحبت کنبد.
    سپس، از آنها بپرسید که آیا مایل به صحبت در مورد آن هستند یا نه. اگر بگویند نه، از آنها بپرسید که آیا مایل هستند در زمان دیگری در این مورد به صحبت بپردازند و اینکه چه زمانی.
    شما حتی می توانید یک زمان را دوتایی و با همدیگر برای صحبت معین کنید. لازم به ذکر است نحوه بیان و مطرح کردن این مکالمه زمینه را برای واکنش و عکس العمل فرد مقابل شما به مکالمه فراهم می کند.
    اگر فرد مقابل شما حس کند که مورد هجوم قرار گرفته یا در مخمصه است، با حالت تدافعی پاسخ خواهد داد، که توانایی برای داشتن یک مکالمه خوشایند و کارا را کاهش می دهد.
    یک تاکتیک برای شروع هر مکالمه عمیق و چالش برانگیزی، نزدیک شدن به موضوع با حس کنجکاوی است.
    اگر تمایل شما بر این است که بدانید فرد مقابلتان چگونه فکر می کند و چه احساسی دارد، به احتمال زیاد در مکالمه ای درگیر خواهند شد که برای هر دوی شما مفید خواهد بود.
    به این شیوه تمایل آنها برای وارد شدن در مکالمه بیشتر است.

سایت “کانون مشاوران ایران” به عنوان مرجع روانشناسی، همواره در کنار شماست. متخصص زوج درمانی و خانواده درمانی و مشاوره فردی در نقاط مختلف ایران از جمله اصفهان، تبریز، شیراز و تهران و مرکز مشاوره قیطریه ، شهرک غرب، شریعتی و غیره به مشاوره تخصصی می پردازند.
در طول مکالمه

    بمانند هر مکالمه عمیق و چالش برانگیزی، شما می خواهید به این فکر کنید که چگونه می توانید احساسات خود را توضیح دهید و چگونه می توانید پاسخ دهید.
    روانشنسان معتقدند که افراد حرفه ای در مورد چگونگی مزدیک شدن به چنین مکالماتی صبور و آرام هستند و همچنین معتقدند که زوج هایی که دررفتاهای ارتباطی مثبت درگیر هستند، به احتمال زیاد می توانند یک ارتباط بلند مدت و با ثبات را از پیش ببرند.
    و زمانی که فرد مقابل آنها چیزی بگوید، هرچند حتی شنیدن آن برایشان سخت باشد، با این حال آنها با کنجکاوی پاسخ داده و چیزهایی مانند این می گویند ” این جالبه، در این مورد بیشتر بهم بگو!”.
    سپس زمانی که مکالمه شروع شد و در طول آن، از عبارات انتقادی و حمله به فرد مقابل خودداری کنید. گاتمن در این باره می گوید، انتقاد اولین مورد از رفتارهای تعیین کننده است که تخریب گرد هستند.
    هر عبارتی که باعث شود شنونده حس کند مورد حمله قرار گرفته، مورد بی احترامی قرار گرفته  و یا طر شده است، احتمالا منجر به الگوهای مشکل دار دیگر از ارتباطات شود مانند خودداری و مقابله و یا حالت تدافعی شود.
    به گفته گاتمن، فرق است بین انتقاد و شکایت. شکایت بر رفتار متمرکز است  در حالیکه انتقاد بر خود فرد تمرکز می کند.
    به منظور ایجاد یک جو ارتباطی که زمینه ساز یک مکالمه ی مفید، مثبت و مشارکتی است، اطمینان حاصل کنید که هر عبارت و جمله ای که بیان می کنید بر چگونگی احساس شما و رفتارهای خاص تمرکز دارد نه اینکه حمله ای به شخصیت و یا رفتار فرد مقابلتان باشد.
    یک شنونده حمایت گر باشید. به خود اجازه ندهید که با گوشی همراه و یا دیگر اتفاقاتی که حول مکالمه شما رخ می دهد و یا افکاری که یکهو به ذهن شما خطور می کند، حواستان پرت شود.
    گوش کنید تا درک کنید، نه اینکه صرفا محض پاسخ دادن گوش کرده باشید. سوالاتی جهت واضح تر شدن بحث بپرسید و این به شما کمک می کند تا واقعا درک کنید که فرد مقابلتان چه احساسی دارد.
    سعی کنید مکالمه فرد مقابلتان را قطع نکنید- تا تمام شدن حرفشان و بیان افکارشان صبر کنید و سپس پاسخ دهید. با صبر کردن تا خاتمه ی صحبت ممکن است چیزی را دریابید که منجر به تغییر نحوه ی پاسخ شما شود.
    وقتی شروع به صحبت میکنید، به بازخوردهای غیر کلامی فرد مقابلتان توجه کنید. گاهی اوقات درگیر شدن در متاارتباط- ارتباط گرفتن در مورد ارتباط برقرار کردن- کمک کننده است.
    به عنوان مثال، ممکن است بگویید “به نظر می رسد تو در مورد آن چیزی که من می گویم نامطمئن هستی؟” این استراتژی از جمله تدافعی و انتقادی مانند “تو هیچ وقت من را درک نمی کنی” و یا “چرا این برای تو سردرگم کننده است؟” بهتر است.
    به جای فرضیه پردازی در مورد اینکه فرد مقابلتان چه احساسی دارد و یا چه فکری می کند، بهتر است دقیقا در مورد آنچه که میخواهید بیشتر بدانید سوال کنید.
    همچنین به خاطر داشته باشید که یک مالمه شامل تعادلی است از هر دو فرد مکالمه گر و شنونده. سعی کنید از تسلط بر مکالمه اجتناب کنید.

منبع : مکالمه

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

در صورتیکه یکی از اعضای خانواده دارای اختلال دوقطبی باشد، ممکن است که شرایط چالش زایی در خانواده ایجاد شود و نیاز باشد که سایر اعضای خانواده شکیبایی و دلسوزی از خودشان نشان دهند.

نکته مهمی که در حین مواجه شدن با این فرد باید رعایت کنید، عبارت از حمایت کردن از این عضو خانواده، مراقبت عاطفی و فیزیکی از خودتان و آموزش دیدن نحوه برخورد با فرد دارای اختلال دوقطبی می باشد.
حمایت کردن از عضو خانواده

۱٫ این نکته را در نظر داشته باشید که برخی از رفتارهای این فرد ناشی از اختلال دوقطبی می باشد که به آن مبتلا است.

برای مثال، یک فردی که به خاطر خودخواه بودن یا متکبر بودن رفتارهای نامناسبی نشان می دهد، معمولا به عنوان یک فرد گستاخ یا خودمحور در نظر گرفته می شود.

چنین رفتاری در فرد دارای اختلال دوقطبی نشان دهنده شیدایی می باشد؛ این برخورد می تواند همانند سایر رفتارهای ناخوشایند صورت بگیرد.

آگاهی داشتن نسبت به این نکته که چنین رفتاری یک علامتی از بیماری می باشد و به صورت هدفمند و با قصد و غرض صورت نمی گیرد، می تواند در درک شرایط آنها به شما کمک کند.

ولی تمامی حالت های روانی این فرد را به عنوان شرایط مرتبط با این اختلال در نظر نگیرید؛ ممکن است افراد دوقطبی دارای ناراحتی یا غمگینی نرمالی هم باشند.

یکی از بهترین روش ها برای شناخت بهتر بیماری اعضای خانواده و کمک به آنها، صحبت کردن با این فرد در مورد تجربیاتش در رابطه با این اختلال می باشد.

حتما از موارد بیان شده توسط آنها به عنوان راهنما استفاده کنید و قبل از اینکه از آنها بخواهید در مورد این موضوع صحبت کنند، مطمئن شوید که هیچ مشکلی با این درخواست شما نداشته باشند.

۲٫ در فرآیند درمان سلامت روانی به این فرد کمک کنید.

به دلیل اینکه بهترین روش های درمان مورد استفاده برای اختلال دوقطبی عبارت از تجویز دارو و معالجه می باشند، به همین دلیل حمایت کردن از این عضو خانواده در طول درمان اهمیت زیادی دارد.

یکی از روشهای حمایت کردن عبارت از مشارکت کردن در جلسات روان درمانی این فرد است. خانواده درمانی یک منبع حمایتی خوبی برای افراد دارای اختلال دوقطبی است.

با درمانگر سلامت روانی فرد مبتلا به اختلال دوقطبی در ارتباط باشید.

در صورتی که این فرد به شما اجازه داده باشد با پزشک یا درمانگرش صحبت کنید، به محض مشاهده شدن موارد نگران کننده یا مشکلاتی در این فرد، می توانید این موارد را با پزشک در میان بگذارید.

در صورتیکه فرد دارای اختلال دوقطبی تمایلی برای دریافت درمان نداشته باشد، او را مجبور نکنید (مگر اینکه شرایط ایجاد شده برای خودش یا سایر افراد خطرناک باشد)؛ این کار می تواند آنها را بترساند و رابطه شما را با مشکل مواجه کند.
به این فرد کمک کنید تا داروهایش را مرتب مصرف کند
۳٫ به این فرد کمک کنید تا داروهایش را مرتب مصرف کند.

اجتناب از مصرف دارو یک مورد عادی برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی می باشد، چرا که وضعیت “خوشی” ایجاد شده در نتیجه شیدایی، منجر به ایجاد احساس مناسبی در آنها می شود.

در صورتیکه متوجه شوید این فرد داروهای خودش را مصرف نمی کند، اولین کاری که باید انجام دهید عبارت از اطلاع دادن این مورد به روان پزشک یا درمانگر این فرد در سریع ترین زمان ممکن می باشد.

به احتمالا زیاد پزشک ترجیح خواهد داد تا با این فرد صحبت کند و به شما خواهد گفت که چه اقداماتی باید انجام دهید.

درصورتیکه نتوانید با پزشک صحبت کنید، می توانید این فرد را تشویق کنید که داروهای خودش را مصرف کند.

همچنین در صورتیکه این افراد در نتیجه یک سری مشوق هایی (همانند داشتن یک برخورد خاص با آنها یا انجام دادن کاری که از آن لذت می برند) داروهاییشان را مصرف کنند، این مشوق ها را به آنها پیشنهاد دهید.
۴٫ مراقب باشید که این فرد داروهایش را به مطابق با دستور پزشک مصرف کند.

این نکته را در نظر داشته باشید که رعایت کردن رژیم دارویی یک موضوع ساده ای نیست؛

اهمیت رعایت رژیم دارویی برابر با اهمیت مصرف کردن یا مصرف نکردن دارو می باشد.

اکثر داروهایی که برای درمان اختلال دوقطبی مورد استفاده قرار داده می شوند، منجر به ایجاد یک سری تاثیرات نامناسبی می شوند، تاثیراتی همانند فراموشی، خواب آلودگی، علائم شکمی، عرق کردن بیش از حد، افزایش قابل توجه وزن، ریزش مو، جوش زدن پوست، مشکلات جنسی و سایر علائم ناخوشایند و ناراحت کننده.

در صورتیکه این فرد مصرف داروهایش را قطع کند یا اظهار کند که تمایلی به ادامه مصرف دارو ندارد، یک کار مناسبی که می توانید انجام دهید عبارت از پرسیدن دلایل این کار از این فرد می باشد.

شاید این فرد یک سری دلایل کاملا منطقی داشته باشد. مثلا ممکن است بگوید که “من بهتر شده ام و نیازی به این دارو ندارم.”

یا ممکن است ادعا کند که از احساس خوشی ایجاد شده در حالت شیدایی خفیف لذت می برد و نمی خواهد دارویی را مصرف کند که احساس خوشحالیش را از بین می برد.

معمولا تاثیرات معکوس در حین شروع مصرف یک داروی جدید یا افزایش دوز آن تجربه می شوند، با این وجود این تاثیرات می توانند در هر زمانی از طول درمان صورت بگیرند و به ایجاد اضطراب یا ناراحتی قابل توجهی برای فرد منجر شوند.

در صورتی که این فرد به لیل تاثیرات معکوس و مضر از مصرف این رژیم دارویی اجتناب کند.

او را تشویق کنید تا در رابطه با این موضوع با پزشک خودش صحبت کند تا پزشک در مورد تغییر دوز دارو یا تغییر زمانبندی تغییر دوز دارو یا جایگزین کردن یک داروی دیگری که تاثیرات کمی دارد و یا اضافه کردن یک دارویی که مشکلات موجود را به حداقل می رساند، تصمیم گیری کند.

۵٫ در حین بروز شیدایی یا شیدایی خفیف به این فرد کمک کنید.

در صورتی که متوجه علائم شیدایی یا شیدایی خفیف در اعضای خانواده تان شوید، باید سعی کنید که احتمال صورت گرفتن کارهای خطرناک توسط این فرد را کاهش دهید.

با این فرد صحبت کنید تا خطر مربوط به رفتارهای خطرناک (قمار بازی، خرج کردن بیش از حد، سوء مصرف مواد، رانندگی پرخطر) را کاهش دهید.

کودکان، افراد معلول و سایر افراد آسیب پذیر را از این فرد دور کنید تا در نتیجه ایجاد شرایط عجیب و غریب در این فرد، مشکلی ایجاد نشود.

در صورتی که این فرد در حال آسیب زدن به خودش یا فرد دیگری باشد، در مورد شرایط ایجاد شده با متخصصان سلامت بالینی این فرد صحبت کنید یا با آمبولانس یا هاتلاین خودکشی تماس بگیرید.

۶٫ از قبل برای شرایط بحرانی برنامه داشته باشید.

داشتن یک برنامه اقدام برای مقابله با شرایط اوژانسی و کاهش دادن بحران ایجاد شده اهمیت زیادی دارد.

حتما اطلاعات مربوط به شماره های تماس خویشاوندان مهم و همچنین پزشکان یا آدرس بیمارستان را داشته باشید.

زمانیکه باتری گوشی شما ضعیف می شود، سعی کنید که این اطلاعات را در یک کاغذی یادداشت کنید تا همواره به آن دسترسی داشته باشید.

یک کپی از این اطلاعات را به اعضای خانواده تان بدهید. حتی زمانیکه اعضای خانواده شما در شرایط عاطفی باثباتی قرار داشته باشند، می توانید این نقشه را طراحی کنید.

۷٫ به این عضو از خانواده تان کمک کنید تا از عوامل تحریک کننده دوری کند.

یک محرک عبارت از یک رفتار یا موقعیتی است که می تواند احتمال ایجاد پیامدهای منفی را افزایش دهد؛

پیامد منفی مربوط به این فرد، عبارت از ایجاد شیدایی، شیدایی خفیف  یا صورت گرفتن یک اتفاق ناراحت کننده است.

محرک های بالقوه شامل موادی از قبیل کافئین، الکل و سایر موارد می باشند.

همچنین عوامل محرک می توانند شامل عواطف منفی، همانند استرس، یک رژیم غذایی نامتوازن، اختلالافت خوابی (خوابیدن بیش از حد یا خیلی کم)، و اختلافات میان فردی باشند.

شخص مورد نظر شما یک سری محرک های مختص به خودش را خواهد داشت.

شما از طریق دلسرد کردن این فرد در مورد مشغول شدن در این فعالیت ها، یا کمک به وی برای اولویت قائل شدن به مسولیت هایش برای کاهش سطح استرس موجود، می توانید به این فرد کمک کنید.

انتقاد و افراد منتقد از جمله عوامل تحریک کننده اختلال دوقطبی می باشند.

در صورتیکه با یک فرد دارای اختلال دوقطبی زندگی می کنید، باید یک سری موادی از قبیل الکل را در خانه تان نگه ندارید. همچنین شما از طریق کنترل کردن روشنایی، موسیقی و سطوح انرژی می توانید یک محیط آرامش بخشی را ایجاد کنید.

۸٫ دلسوزی را تمرین کنید.

هر چقدر که شناخت شما در مورد اختلال دوقطبی افزایش پیدا کند، می توانید درک و پذیرش بیشتری نسبت به این فرد داشته باشید.

هرچند مقابله با این اختلال در محیط خانوادگی می تواند یک مورد چالش زایی باشد، ولی شما از طریق حمایت کردن از این عضو خانواده می توانید بخش زیادی از نگرانی ها و دغدغه های خودتان را کاهش دهید.

شما از طریق اطلاع دادن به این فرد که فقط به خاطر او در کنارش هستید و می خواهید به وی کمک کنید تا به شرایط مطلوبی دست پیدا کند، می توانید به این فرد نشان بدهید که یک فرد مهمی برای شما است.

همچنین در صورتیکه این فرد بخواهد در مورد بیماری خودش صحبت کند، می توانید به حرف هایش گوش دهید.
مراقبت کردن از خودتان

۱٫  همدلی را تمرین کنید.

در صورتیکه خودتان را به جای این فرد قرار دهید، می توانید شناخت بهتری نسبت به وی کسب کنید و همچنین عواطف و واکنش های منفی خودتان را نسبت به وضعیت سلامت روانیش کاهش دهید.

تجسم کنید که در صورتیکه افسرده شوید یا دچار شیدایی شوید، چه شرایطی خواهید داشت.

منبع : اختلال دو قطبی

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

علی و سارا یک سال است که با هم آشنا شده اند و در این مدت، به این نتیجه رسیده اند که گزینه های مناسبی برای ازدواج با هم هستند.

اگرچه تفاوت هایی بین آن ها وجود دارد اما خودشان معتقدند می توانند آن ها رابه خوبی مدیریت کنند.

سارا می گوید مشکل اصلی اش با علی این است که زود از کوره در می رود و در کنترل خشم مشکل دارد.

اما مساله ی اصلی که آن ها را به جلسه ی مشاوره کشانده، مخالفت خانواده ها با ازدواج شان است.

پس از گذشت مدت زمانی یک ساله، برای هر دوی آن ها واقعا سخت است که این رابطه را تمام کنند. از طرفی فکر راضی کردن خانواده ها نیز چیزی است که هیچ کدام به آن امیدوار نیستند.

به نظرتان در چنین شرایطی، چگونه می توان بهترین تصمیم را اتخاذ کرد؟

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین نکات در زمینه ی مخالفت خانواده ها در مشاوره پیش از ازدواج بیشتر آشنا کنیم
باورها مربوط به ازدواج فامیلی و آنچه لازم است بدانید
چرا خانواده ها با ازدواج مخالفت می کنند؟

اگر شما نیز از جمله افرادی هستید که با مساله ی مخالفت خانواده ها دست به گریبان هستید، بهتر است دلایل اصلی مخالفت آن ها را دقیق تر بررسی کنید.
این دلایل ممکن است شامل موارد زیر باشد:
۱٫ تفاوت فرهنگی

این مساله به ویژه زمانی مطرح می شود که تفاوت های قومیتی وجود دارد. به عنوان مثال شما لر هستید و طرف مقابل تان ترک است.

حتی در شرایطی که هر دو از یک قومیت باشید نیز ممکن است تفاوت های فرهنگی زیادی وجود داشته باشد.

در برخی موارد نیز ممکن است تفاوت ها، قابل توجه نباشند اما خانواده ها آن ها را به عنوان تفاوت های بسیار زیاد درک کنند.

در چنین شرایطی، آیا تفاوت های فرهنگی می تواند مانع از ازدواج شما شود؟
آیا نظر خانواده تان در این مورد که شما گزینه های مناسبی برای ازدواج با هم نیستید درست است؟

مطالعات انجام شده در حوزه ی مشاوره پیش از ازدواج نشان می دهد که عاملی با عنوان “هوش فرهنگی”، تعیین کننده ی درستی یا نادرستی ازدواج شماست.

  خانواده های با هوش فرهنگی بالا چگونه رفتار می کنند؟

هوش فرهنگی به معنای توانایی پذیرش تفاوت ها و احترام به آن هاست.

در خانواده هایی که از هوش فرهنگی بالایی برخوردار هستند، به تفاوت ها احترام گذاشته می شود، هیچ کس بخاطر لهجه، گویش، شیوه ی لباس پوشیدن و یا قومیتش تمسخر نمی شود.

در چنین خانواده ای، این باور وجود دارد که نه تنها هر شخص بلکه هر خانواده نیز کاملا منحصر به فرد است باید به آن احترام گذاشته شود.

در صورتی که دلایل مخالفت خانواده باازدواج، تفاوت های فرهنگی است، باید به این سوال پاسخ دهید که “آیا سطح هوش فرهنگی خانواده ی من چطور است؟”

اگر نمره ی کمی به این سوال داده شود، به معنای ان است که ازدواج تان صحیح نخواهد بود.
بهتر است قبل از هرگونه تصمیم گیری با یک مشاورمتخصص در ارتباط قرار گیرید و تفاوت های فرهنگی را دقیق تر بررسی کنید.

منبع : مخالفت خانواده

 

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

در شرایط امروزی جامعه، این فقط بزرگسالان نیستند که تکنولوژی را به بودن در جامعه ترجیح می دهند بلکه کودکان نیز به شکل قابل توجهی به بازی های رایانه ای و سرگرمی های مجازی دنیای موبایل و تبلت روی آورده اند و چه بسا آن را به بازی با هم سن و سالان شان نیز ترجیح می دهند.

ممکن است برای شما به عنوان یک والد، سوالاتی از این قبیل ایجاد شده باشد که ” اگر بازی با موبایل و کامپیوتر نه، پس چه؟ چگونه می توانم کودکم را سرگرم کنم و او را به دنیای واقعی سوق دهم؟

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با اساسی ترین راه های جدا کردن تبلت و موبایل از کودکان و بازی های جایگزین بیشتر آشنا کنیم.

  1. خودتان الگو باشید و به حرف زدن اکتفا نکنید.

تا زمانی که به نصیحت و تشویق کلامی بسنده کنید، کودک تان هرگز استفاده از موبایل و بازی های رایانه ای را محدود نمی کند.

او در طول شبانه روز پدر و مادری را می بیند که دایمادر حال پرسه زدن در فضاهای مجازی هستند و آن را به ارتباطات واقعی ترجیح می دهند.

در چنین شرایطی، طبیعی ترین واکنش همان کاری است که فرزندتان انجام می دهد.

بهتر است توصیه و نصیحت را کنار بگذارید و برای فرزندتان الگوی عملی فعالیت های بدنی، بحث های گروهی و مشارکت های جمعی باشید.

به یاد داشته باشید که کودکان قوی ترین مشاهده گران و ضعیف ترین تفسیر کنندگان هستند.بازی کودکان

2. قوانین روشن و واضحی معین کنید.

وضع قوانین روشن و واضح می تواند منجر به محدود شدن زمان استفاده از وسایل الکترونیکی شود. به عنوان مثال قانون خانه ی شما می توادن این باشد که بر سر میز غذا و یا در هنگام مهمانی، هیچ کس تبلت یا موبایلی به همراه نخواهد داشت.

این قانون می تواند زمان های قبل از خواب را نیز شامل شود. به عنوان مثال باری فرزندتان توضیح دهید که قبل از خواب اجازه ی استفاده از موبایل را ندارد چرا که می تواند اختلالات خواب را به همراه داشته باشد.

در صورتی که خودتان در رعایت این قانون با مشکل مواجه اید، بهتر است قبل از بیان آن، خودتان را به اجرای قانون ذکرشده ملزم کنید.

محدودیت زمانی در استفاده از وسایلی مانند تبلت و موبایل نیز یکی دیگر از قوانین مفیدی است که می تواند به شما کمک کند.

 

منبع : بازی کودکان

  • مونا منکاوی
  • ۰
  • ۰

طلاق و جدایی به عنوان یکی از مهم ترین تجارب ترومایی دوران زندگی طرح است که می تواند زوجین را در معرض خطرات جسمی و روانی قابل توجهی قرار دهد.

بر اساس آمارهای مبتنی بر تجارب بالینی، میزان قابل توجهی از افسردگی، اختلالات اضطرابی و علایم استرس پس از سانحه با طلاق همایند است.

اگر به عنوان فردی که طلاق را تجربه کرده است این مطلب را می خوانید، می توانید به خودتان تبریک بگویید.

تصمیم گیری برای جبران آسیب های پس از طلاق یکی از مهم ترین نقاط عطف زندگی شما خواهد بود که عزت نفس از دست رفته ی تان را بازسازی کرده و شما را برای مدیریت شرایط سخت کنونی تان یاری می کند.
۱- موقعیت فعلی تان را بپذیرید.

اولین و اساسی ترین گام در بهبود زخم های عاطفی ناشی از طلاق آن است که وقوع آن را علی رغم همه ی سختی ها بپذیرید.

اینکه زندگی چندین و چند ساله تان را نابود شده ببینید، احساسات منفی زیادی از جمله غم، اندوه، اضطراب و خشم را به همراه خواهد داشت.

بخشی از پذیرش موقعیت کنونی شامل پذیرش احساسات منفی فعلی تان نیز خواهد بود.

به خاطر داشته باشید که این احساسات همیشگی نخواهند بود و بهتر است برای تجربه ی آن ها خودتان را مستحق عذاب وجدان و سرزنش نبینید.

در این مرحله لازم است تا خودتان رابه عنوان فردی آسیب دیده در آغوش بکشید و از طریق همدلی با احساسات منفی، فرایند خودیاری را به خوبی طی کنید.

سوگواری برای زندگی از دست رفته یکی از مهم ترین نیازهای شماست که لازم است آن را بپذیرید.
۲- پیوندهای اجتماعی را تقویت کنید.

ممکن است در این مرحله نگرانی های زیادی در مورد حرف مردم، نظران اطرافیان، همکاران و.. داشته باشید.

آنچه مهم است آن است که در شرایط کنونی بیش از نشخوار افکار منفی، نیازمند تقویت ارتباطات اجتماعی تان هستید.

برای خودتان دوستان جدیدی بیابید، ارتباط با اقوام و دوستان سابق را تقویت کنید، مسافرت های گروهی را در اولویت اول قرار دهید و ازلاک تنهایی و انزوا خارج شوید.

اهمیت این نکته در ان است که از طریق تقویت ارتباطات جمعی، خود را در مقابل احتمال ابتلا به افسردگی واکسینه کرده اید و بحران فعلی تان را با قدرت بیشتری مدیریت می کنید.

    سکس تراپ کیست و چه کسانی به مشاوره ی جنسی نیاز دارند؟
    چگونه می توانیم توجه و تمرکز کودک مان را افزایش دهیم؟
    چگونه شادمانی گم شده را به وجودمان دعوت کنیم؟
    چگونه آسیب های بعد از طلاق را ترمیم کنیم؟
    روانشناسی اعتماد به نفس از دست رفته

۳-زمانی را به خودآگاهی اختصاص دهید.

اهمیت اختصاص زمانی برای افزایش خودآگاهی از آن جهت است که بتوانید عزت نفس آسیب دیده ی خود را بازسازی کنید.

در این شرایط ممکن است احساس کنید فردی دوست داشتنی نیستید، مستحق ارزش و احترام نبوده اید و یا اینکه زندگی خوب در شان شما نبوده است.

خودآگاهی به شما کمک خواهد کرد تا نقاط مثبت و منفی تان را در کنارهم نظاره کنید و خود را به عنوان فردی واقعی بپذیرید.

برای این منظور، یست از نقاط ضعف و قوت خود تهیه کنید.

می توانید از دیگران نیز تقاضا کنید تا در مورد ویژگی های تان بازخوردهایی ارایه دهند.

 پس از تکمیل لیست ویژگی ها، نیازمند آن هستید که ویژگی های مثبت را هر روز به خود یادآوری کنید و برای جبران نقاط ضعف تان برنامه ریزی کنید.

نتیجه ی نهایی حرکت در این مسیر، این خواهد بود که خود را به عنوان فردی عزت مند می پذیرید و احساسات منفی را به قدرت گذشته تجربه نخواهید کرد.
۴- پاسخی برای سوال ” دلایل اصلی شکست ” پیدا کنید.

تجربه ی طلاق، تجربه ای حاکی از شکست است مگر آنکه بتوانید از آن به شیوه ای مثبت درس بگیرید.

بدین منظور لازم است به این سوال اساسی پاسخ دهید که ” دلایل اصلی شکست در زندگی مشترک من چه بود؟ ” و یا ” اگر چه رفتارهایی را بروز می دادم/ نمی دادم، زندگی موفقیت آمیزی داشتم؟ ”

به یاد داشته باشید که آگاه نبودن نسبت به دلایل شکست، احتمال تکرار شکست را افزایش خواهد داد.

تلاش کنید تا به دلایل عدم موفقیت خود آگاه شوید و آنها را اصلاح کنید.

ممکن است در این مسیر نیازمند استفاده از کمک های تخصصی یک روانشناس یا مشاور خانواده نیز باشید.

به عنوان مثال در صورتی که دایما در دام افراد سوء استفاده گر و غیر حمایت گر می افتید، بررسی طرحواره های ناکارآمد اولیه تان به شما کمک خواهد کرد تا این چرخه را متوقف کرده و روابط سالم تری را تجربه کنید.
۵- از تفکر شناسایی مقصر، فاصله بگیرید.

ذهن افرادی که طلاق را تجربه کرده اند به صورت ناخودآگاه در پی یافتن مقصر است.

ممکن است زمان زیادی را به این اختصاص دهید که مقصر اصلی این شکست چه فرد یا افرادی بوده اند؟

بررسی ها نشان می دهد که نشخوار افکاری از این دست نه تنها به حل مشکل تان کمکی نخواهد کرد بلکه احتمال افسردگی را تا حد زیادی افزایش می دهد.

بهتر است برای کمک به خودتان از این افکار فاصله بگیرید و تلاش کنید تا سهم خودتان در رابطه را شناسایی و اصلاح کنید.

منبع : طلاق

  • مونا منکاوی